نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: از بوق آشغولانس تا منطق الشجر

  1. #1
    صاحب سایت
    تاریخ عضویت
    2011-5-05
    نوشته ها
    2,573

    از بوق آشغولانس تا منطق الشجر

    شب بود و خفته بودیم و دیدیم یه الاغی بوق شدید می زنه و موتوجه شدیم که برا ماشین آشغالی داره بوق می زنه.........یکی دوبار بوق شدید زد ساعت هم 3 نصفه شب............دفعه سومی که بوق طولانی و شدید زد..................پنجره رو باز کردم چنان عربده ایی زدم براش که گلوم تا چند ساعت درد می کرد.............فکر کنم بقیه همسایه ها اگر با بوق اون بیدار نشده بودن دیگه با عربده من بلند شدن که از نماز شب جا نمونن.............


    بچه که بودم اشکم درِ مشکم بود در شرایط بحرانی گریه می کردم الان سال هاست عربده ام در حنجرمه.........با اندک فوشاری عربده ایی می شم......هرکی هم ناراحته می تونه فشار نیاره به اعصاب و روانم...................



    از هیئت تو خونمون تا کمپ تک اعتیاد تو ساختمون محل کارمون..... هر کی بخاد آرامش منو بخراشونه...........همه رو با زور بیرون کردم..........از جایی که توش ساکن باشم..............یعنی کسی می خاد اذیت و ازاری برسونه تو جایی که زندگی یا کار می کنم..................اینقدر کرم می ریزم اینقدر اذیت می کنم اینقدر آزار می رسونم............. یارو خودش بره...........چون دیگه ارامشی برام نمونده که بخام نگران از دست رفتنش باشم...................



    نبشته که : بوق نزن.............* گاز وِرمه.........من زندگیم برام بی ارزشه جفتمون و می کشم ها............

    بلند شدیم کمی دچار راه رفتگی شدیم.............و امدیم یک مطلب ریزی که خیلی وقت بود می خواستیم کتابتش کنیم رو بنبیسیم ولی هر چی نبشتیم هی مطالب بیشتری می امد به مغزم................و هر چی می نبشتیم باز هی می امد باز هم.....................و فهمیدیم که چیزی که میاد پایین از عالم بالا..................رو و از عالم معنا نزول پیدا می کنه و نازل میشه..................به عالم نوشتار و گفتار رو...........هر چی جلوشو نگیری..................پشت بندش باز هم میاد.......................

    و به قول عطار...............شربت اسرار را ..................فردا مَنِه..................



    یکی از نشانه های الاغ بودن این ملت آشغال می دونی چیه ؟

    نشونه ایی که بار ها و بار ها به چشمم خورده اینه که موقعی که ماشین آشغالی داره آشغال ها رو جمع می کنه................هی برا ماشین اشغالی و مامور های شهر داری بوق می زنن...............



    یعنی اینو نمی تونن و نمی تونه بفهمه اون گوزاله ایی که بوق می زنه برا ماشین آشغالی که .............................که اخه الاغ..........داره خب آشغال های توی تاپاله رو جمع می کنه................داره .............شهر رو تمیز میکنه................تو این مملکت گوه دونی که نصف کارمندای دولت الاف اند وبی کار تو اداره دارند حقوق مفت می گیرند..................



    *نصف کم گفتم خدایی حد اقل 70 % بیکار اند بلا نسبت اون عده که واقعا زحمت می کشند و همیشه بار و فشار کاری بقیه هم دوش اونهاست..........و درد و بلاشون بخوره تو فرق سر اون یکی ها........

    اون مامور شهرداری هم داره زحمت می کشه و داره کار مفید انجام می ده........................اینکه دو ثانیه نمی تونی پشتش وایسی و براش بوق می زنی هی ........................

    ولی همین ملت................وقتی یه ماتحتی چاقال وایساده ترافیک درست کرده برا یه دختر کنار خیابون............هیچ وقت بوق نمی زن نو هیچ وقت اعتراض نمی کنن...........یا مثلا برا مراسم مذهبی ترافیک درست می کنن خیابون رو بند می آرن..............

    که از نظر من چه کسی که برا یه دختر خیابون رو بند میاره چه برا مراسم مذهبی ترافیک درست می کنه هیچ فرقی با هم ندارن........جفتشون حیوان اند و این مطلبی که گفتم منو یاد یه چیز دیگه هم انداخت ................
    در بحبوحه اعتراضات یکی از سالهای اخیربودم و از روی پشت بام شاهد...........کتک خوردن معترضین و چیزهای دیگه............که نمی تونم بگم............

    و در همون حین که از شدت عصبیت داشتم می زدم تو سر و صورت خودم................توی ساختمون رو به روبه روییمون تو یه طبقه دیدم که یک دختر و پسری رو تخت داشتن حرکات نرمشی و کششی انجام می دادن..............و چند متر اون طرف تر ملت رو داشتن می ترکوندن..........و اونها به بیض الیسارشون هم نبود...............

    و جالب تر این که دو طبقه بالا تر یکی هم وایستاده بود نماز می خوند....................و اون هم به بیض الیسارش نبود..................و اینها رو که داشتیم می دیدیم همه رو یاد این می افتادیم که..............



    و این ملت نذری خوار تو روایاتشون هست که ....................حاجی فلان شخصی که الان نیست و ( حاضر ) نیست.............. رو ممکنه شما دیده باشی ولی نشناخته باشی..................

    و یکی نیست به این ها بگه..........................بابا الاغا.......................بابا گوساله های هندورابی....................شما بی شعورید فکر می کنید ( حاضر ) نیست........



    و یک روزی یخه همتون باید گرفته شه........و ازتون سوال شه..................که مگه چیزی غیر ( اون ) اصلا وجود داشت..........

    که جهان انسان شد و انسان ...........جهانی....................ازای پاکیزه تر.........؟؟؟؟؟



    و این ملت گوزوی نذری خوار چه می فهمند ( کل عرض کربلا و کل عرض عاشورا ) یعنی نمنه ؟؟؟؟ هی می رن هیئت عرعر می کنن می رینن تو اعصاب نداشته ما................



    * الاغایی که تمام زندگیشون ( تظاهره ) هر کاری میخان بکنن حتما باید عر بزنن.............

    و نمی فهمند که هر روزی که چشاتو باز کردی و تو این عالمِ دارای زمان و مکان بودی.......................هر زمانی و هر مکانی .................دیدی حقی ناحق شد و بهت بر نخورد........... و برات مهم نبود...........................بدان و آگاه باش که در صف محشر تو صف آدم ها...............جاییی نباید داشته باشی.................

    اگر حق و و نا حق رو کلا ندیدی که مطمئناً لیاقت داشتن چشم رو نباید داشته باشی..........
    اگر دیدی و چیزی نگفتی لیاقت داشتن زبان و قدرت سخن گفتن رو............
    و اگر کاری انجام ندادی هم لیاقت داشتن دست و پا.............

    /////////////////////////

    یه مطلب دیگه هم که هی الان گیر دادن شهر داری تهران چرا درخت ها رو قطع می کنه برا مسجد................

    و من طرف دار شهرداری یا هیچ نهاد دیگه ایی نیستم ها.................ولی مطلبی می خام دچار عرض کردگی بشم..................و اون مطلب اینه که
    جامعه ایی که عادت کرده که ............پول بده....................به شهر داری...............تا اجازه بده بهش که درخت های رو قطع کنه..................که نمای ساختمونش و تابلوی مغازش مشخص باشه...................

    یعنی نمای ساختمونش براش مهم هتره تا درختی که 40 سال 50 سال آب خورده کود خورده نگه داری شده ازش ........... و داره اکسیژنی که می تنفسی رو تامین می کنه و سایه می اندازه رو سرت و دمای هواتو کنترل می کنه...........



    و من یاد همسایه گوساله مون افتادم که سال 90 درخت 40 ساله رو تو کوچه با اره برقی قطع کرد............با پسر های نره خرش...........چرا ؟؟؟؟

    چون پرنده ها دستشویی می کردن تو ماشینش و ماشینش کثیف می شد ماشینش هم له لگن خاصره ایی بود که بیا و بنشین کنار گُل..............

    به جای این که بره یه چادر برا ماشینش بخره درخت رو قطع کرد...............و برا این که شهرداری هم نفهمه یه کاری کرد که اینجا نمیتونم بنویسم چون بدآموزی داره و ممکنه دو تا الاغ دیگه هم تازه یاد بگیرند ..............

    و من اون روز اونجا بودم و شاهد قطع اون درخت بودم................ولی متاسفانه نمی تونستم کاری کنم و کاری از دستم بر نمی آمد چون که جمیع همسایگان محترمه مکرمه داشتن کمکش هم کردن و من اون وسط چی می گفتم ؟

    فقط اون لحظات به اون درخت در حال احتضار گفتم که روزقیامت اگر شاهدی لازم داشتی .............من هستم............شاهد این واقعه..............و صدای ( هل من ناصر ینصرنی ) تو رو شنیدم ولی بین این امت اشغال که نمی تونم کاری کنم برات واقعا شرمنده تو ام.........

    فقط از ته ته ته اعماق دلم اون همساده آشغالمون رو نفرین کردم................و 3 هفته بعدش دیدم ماشینشو ...رو با خاور لاشه اش رو اوردن................

    گفتیم ععععع حاجی عاقا چی شده خدا بد نده....................و تصادف کرده بود............و ماشینش کمپلت اوراق شده بود............ چه لذتی که نداد دیدن آن صحنات...........................
    * البته ماشینش بیمه بود خدا رو شکر.............و اسم بیمه اش رو هم نوشته رود رو درب صندوق عقبش.........



    و کلا این ملت نذری خوار که گوه به قیافه زنده هاشان و گوه به قبر مرده هاشان............( عوضی ) اند..................یعنی همه چیه ای خوب در نظر این ها ( بد ) است و بالعکس......یه بار داشتیم دوچرخه بسته بندی می کردیم کنار مغازه..............یادمون رفته بود که جلو چشم این ملت نباید کار ( خوب ) انجام داد.......... دیدم دارند همین ها چپ چپ نگاه ما می کنند...................و فهمیدیم که زدن چسب به مقدار زیاد و محکم کردن بسته برای اطمینان از این که تو مسیر به شهر دیگه آسیب نبینه و بسته بندی باز یا پاره نشه..............در نظر این ها کاریست ( گناه ) ............و نا ثواب.................



    بعد می گه چرا کار درتی انجام نمی دن این ملت و چرا وضع اقتصاد مملکت خرابه.؟؟؟؟ خراب با آدم ها خرابه...................برا این ها درسته..................

    اینها کلا درست و غلطشان معکوسه.................و خوب و بدشان جا به جا................... این است معنی و مفهوم ملت ( عوضی )......

    و اگر فکر میکنی که درخت ها و باقی گیاها زبونی برا سُخُن گفتن ندارند بدان و آگَه باش که سخت...............ســـــــــــــ خت در اشتباهی........

    یه مطلی می خوندیم در مورد قطار های حامل غلات در لرستان..............که یک فردی که در زمینه علوم کشاورزی کارهای تحقیقاتی می کرده متوجه شده که دونه هایی که از واگن های حامل غلات می افتن روی زمین کف ریل ها.............



    فقط به اندازه ایی رشد می کنن که به کف قطار ها نگیرند ...............و بالا تر.............نمی آن...............



    ولی از کجا می دونن.........!!!!!! و از کجا می فهمند ؟؟؟؟؟؟

    نظر شخصی من اینه که اون گندم هایی که رشد کردن و قطار خورده بهشون و قطع شدن.............به اون یکی ها می گن............که...........اینجا تا کجا باید رشد کنن.............وگرنه ......سرشون می ره..................

    مثل برخی ممالک...............که از یه حدی توش بیشتر رشد فکری کنی...................توقیف می شی..............



    و باز هم اگر فکر می کنی که گیاها زبون ندارند....................تو هر وادیی ایی باشی برات ادله و مدارک گذاشتن .................

    اگر تو وادی شریعت باشی..................



    و اگر در وادی طریقت باشی......................



    یا حتی تو وادی طبیعت ( خِرَد ) باشی



    میگه درختا از طریق شبکه رشته های قارچی که ریشه های اونها رو دچاردر بر گرفتگی شده با هم در ارتباط اند ............و پیام رد و بدل می کنند . این پیام ها معمولا از درختان بزرگتر و مسن تر به سمت درخان کوچکتر و جوان در در جریان است......

    تازه اونهاییکه علاقه مند اند می تونن در مورد آزمایشات بکستر دچار شن به موطالِعَت...............

    خٌلاصَتْ که.............




    و ما غبطه می خوریم به گذشته خودمون..............که روزگاری بود ..........که زیاد به غار های اطراف شهر می رفتیم به رسم..........دیرینه آدمیان حقیقت جو............



    و طالب دیدار روی ( خورشید ) بودیم............حتی در فصلی که فکرمی کردیم ( مهر ) اش کم بود............و ما نمی دانستیم که اگر فضامون سرده...............خورشید ( لطف ) اش کم نشده...........ما بهش زاویه گرفتیم...................



    و سعی می کردیم عالم رو از منظر............( شعاعِ وصل ) بنگریم..............



    و جلوه ( صورتش ) رو تو هر چیزی ببینیم.................



    و اون زمان بود که............اگر حتی .........................زبان گندم ها رو هم فهم نمی کردیم.....................حد اقل نوا شون می رسید به گوشمون............و



    و مسیر سیرمون باهاشون هم جهت بود ...........................به سمت ( خورشید )



    و پیچ تنظیم گیرنده مون روی فرکانسشون قابلیت تنظیم داشت..................

    و اگر دریا رو هم نمی دیدیم...................ولی بازتابش برامون قابل شناسایی بود................



    ولی حالا دیگه اصلا دیگه Wifi مون وصل نمی شه................



    و این قطع ارتباط ..................دلیلی نداشت..............جز استفاده از Public Network.........................




    و چی ؟؟؟؟



    ویرایش توسط SABER_MTB : 10th April 2024 در ساعت

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •