صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11

موضوع: جامعة البشریة

  1. #1
    صاحب سایت
    تاریخ عضویت
    2011-5-05
    نوشته ها
    2,563

    جامعة البشریة

    در این نبشتار سعی می کنیم مسائلی که مربوط می شود به اجتماع و جامعه انسا نها یک کمی راجع بهشون توضیح که نه چرا که ما نه جامعه شناسیم نه عددی هستم که بخواهیم راجع به این مسائل حرفی بزنیم هر حرفی هم بخواهیم بزنیم در این زمینه که نه اطلاعات کافی داریم و نه تخصص ماست زِر های مفتی بیش نخواهد بود

    بلکه فقط درد و دل کنیم و برخی مسائلی که در ذهنمان هست رو به عنوان درد و دل با چهار نفری که ممکن است با ما هم درد باشند را به اشتراک گذاشتگی شویم

    یه چیزی تو این مایه ها

    ویرایش توسط SABER_MTB : 9th March 2021 در ساعت

  2. #2
    صاحب سایت
    تاریخ عضویت
    2011-5-05
    نوشته ها
    2,563

    مشاغل

    عرضم به خدمت شما که یه نگاهی بیاندازیم به مشاغل و اهمیت ان مشاغل در جامعة البشریة

    زیاد هم حرافی نمی کنیم که سر خوانندهگان گرام درد نیاید و فقط اون افاردی که باید مطلب رو دچار گرفتگی بشوند بگیرند و بس





    بله..............عنوان شغل : فوتبالیست

    وظبفه : لگد زدن به یه توپ قلقلی در زمین چمن

    میران حدودی دست مزد : اوووووووف

    نحویه پرداخت دست مزد : پیش پیش.................


    بله شغل بعدی



    عنوان شغل : سلبریتی
    * از عکس سلبریتی های داخلی استفاده نکردیم که یک وختی به کسی برخورد نکنه...........و کسی رگ های غیرتش متورم نشه و بر اثر فشار خون بالا و سکته مغزی یک موقع خدایی ناکرده خون کسی گردن ما نیافته

    بله عرض می کردیم ..............وظیفه : نقش بازی کردن جلوی دوربین................

    میزان حدودی دست مزد : ابل فرض.........................تو مایه های نجوم و این صحبت ها

    نحوه پرداخت دست مزد : پیش پیش...............


    حالا بپدازیم به یه سری مشاغل دیگه .................منتهی قبلش این رو هم اضافة کنیم که برخی مشاغل دیگه رو هم در زمره همین مشاغل گروه اول باید می گفتیم ولی به هر حال چون اگر او نیکی مشاغل رو هنوان کنی مو مطلبی راجع بهشون بنویسیم

    فردا صبح ممکنه که از طرف یه سری نهاد ها بیان درب منزل............و ما رو دعوت کنن برای پاسخ گویی به پاره ای از سوالات
    مثلا یهو می بین زنگ منزل که

    - باید تشریف خودتونو ا ما بیاورید یه سری سوال داریم از شما

    - برادر مسابقه بیست سوالیه ؟

    - نه بیست تا که نمی شه ريالبل از رسیدن به بیست تا خودت دیگه تمومش می کنی

    - ععع چه خوب جایزه هم داره ؟

    - بله جایزه هم می دیم خدمت شما

    - خیلی عالیه می تونم سوال کنم جایزش چیه ؟




    - ععع نوشابا با پرتغال زاد دان ؟؟؟ ولی چرا شیشه نوشابه اش خالیه ؟

    - شما غصه نخور برادر من می دیم اونجا برا این که بیکار هم نباشی خودت پر اش کنی ..............

    خب دیگه زیاد پر رو نشیم تا روممونو کم نکردن...............بحث رو سریعا دچار تعویض بشیم.....................

    می پردازمی به برخی مشاغل دیگر............




    عنوان شغل : معلم

    وظیفه : تعلیم و تربیت نسل ها اینده و گسترش علم و دانش و آگاهی

    میزان حدودی دست مزد : چندر غاز

    وضعیت پرداخت دست مزد : معوقه




    عنوان شغل : کارگر

    وظیفه : به چرخش در آوردن چرخ های صنعت و تولید مملکت

    میزان حدودی دست مزد : چندر غاز

    وضعیت پرداخت دست مزد : چند ماه یه بار با وعده وعید.....


    خدا رو شکرو خدا رو شکر ارتباطی هم که ایران نداره این قضیه...................ودر کل جامعة البشریة اوضاع منوالش به همین منواله..................و در طول کل تاریخ البشریة هم به مین منوال وبده.............

    چرا ؟؟؟؟ چرا کار های مهم و اصلی جامعه رو براش دست مزد های پایین در نظر می گیرند و کارهای حاشیه ای و غیر مهم رو برعکس دست مزد های نجومی انچنانی ؟

    یعن یه بازیگر یه سلبریتی یه فوتبالیت و فلان و بهان اگر نباشند و اگر شغلوشن وجود نداشته باشه تو جامعه خلل ایجاد می شه یا نه یک کار گری که چرخ های صنعت رو داره به چرخش در میاره ؟و صنایع یک مملکت رو می گردونه ؟

    یا یک معلم و آموزگار که نسل های آینده یک مملکت رو تربیت می کنه ؟

    چرا اون های که شغلشون برای جامعه مهم ترو واجب تره در جایگاه های پایینتری از لحاظ دست مزد و حقوق قرارا دارند تا اون های که شغل هاشون واجب نیست برای جامعه و دیگر انسان ها و کلا یک مملکت ؟


    دلیلش هم یه مقدار ساده است

    چون شما دیدگاهت اشتباهه برادر یا خواهر گرامی ...........

    اشتباهه ؟؟؟

    بله اشتباهه

    شما داری از دیدگاه یک فرد نگاه می کنی به قضیه و داستان.........................

    اگر از دیدگاه یک عده دیگر که به داستان دچار نگاه کردگی بشی متوجه خواهی شد که هیچ کاریو شغلی واجب تر ..............مهم تر................و حیاتی تر نیست از سر گرم کردن افراد جامعه..............

    پس طبیعیه که سیستم و نظام جامعه بشری به سمتی بره در طول کل تاریخ که این گونه ادم ها که وظیفه ایی ندارند...........جز سرگرم کردن جامعة البشر این ها بیشترین دست مزد ها رو داشته باشند .........


    یعنی ما ها به عنوان ادم ها و افراد جامعه به جامعه به عنوان یک جامعه بشری و انسانی نگاه می کنیم ولی حقیقت تلخ در عالم مادی و در این جهان این است که همه چیز صاحبی دارد متاسفانه و جوامع هم دارای صاحب منصبانی اند................

    که اون ها به جامعه های تحت سلطه خودشون به عنوان جامعه بشری متاسفانه نگاه نمی کنند و به عنوان بیزینس و کاسبی نگاه می کنند

    و افراد جامعه وقتی ان صاحب منصبان که تازه نه مامورین انها براشون یه کار هایی هم حالا می کنند یه وقت هایی...........فکرم یک نن که این ها می خان بهشو نخدمت کنن................

    و مثلمرغ های که در مرغ داری اند و کارگر مرغ درای براشون دانه و اب می ریزه فشای زندگیشونو گرم می کنه و تهویه نصب می کنه و واکسن می زنه و این ها .............

    اون مرغ ها فکر می کنن که این کارگر ها چه ادم های خوبی ان دو دارند بهشون خدمت می کنن و نمی دونن که بابا کل مرغ داری یک صاحب داره..................

    و هر دون و ابی هم بده به مرغ ها بخورند برا اینه که مرغ ها چاق تر بشن و وزنشون بره بالا که می خاد همه رو کیلویی بفروشه.....................و پولشو بگیره بزاره جیبش و دلش هم برا هیچ مرغی نسوخته که واکسن می زنه بهشون فقط می خاد نمیرند که ضرر مالی متحمل نشه اون صاحب مرغداری.........
    ویرایش توسط SABER_MTB : 31st August 2021 در ساعت

  3. #3
    صاحب سایت
    تاریخ عضویت
    2011-5-05
    نوشته ها
    2,563
    پست # 2


    یه سُخُن و حرف کوتاهی هم در مورد فوتبالیست ها داشتم


    یارو ماهی چند میلیارد اگر نباشه چند صد میلیون حقوقشه................خب.............

    بعد می ره بازی می کنه...............مثلا می بره................بعد ملت شاسگول ابله رمه.......... دچار شادی می شن شور و نشاط عجیبی فرا می گیرتشون...............

    خو الاغ....................تو رو سنن یا شاید هم سنعنعن..................چیش گیر تو میاد از اون میلیارد حقوق اون گوساله هه...................؟؟

    یا الان این گل زده بازی رو برده چه تغییری تو زندگی تو ایجاد میشه ؟؟؟


    حقوقت زیاد میشه ؟ قسط هاتو میاد اون یارو پرداخت می کنه ؟؟؟ خرج زندگیتو می ده ؟؟؟؟ اصلا تو رو به کجاش حساب می کنه ؟؟؟؟؟


    تو شغلت و کارت بهت کمک می کنه ؟؟؟؟؟

    بعد هم چه ببره چه ببازه وحوش می ریزن شهر رو به لجن می کشن................................



    تو انگلیس یه امار گرفتن دیدن وقتی تیم ملیشون بازی داره 26 درصد خشونت خونگی و خانوادگی علیه خانم ها تو خونه های میره بالا ............................


    و اگر تیمشون ببازه این درصد میشه 38 %




    بعد ما میریم یه گوشه یه بیابون برا خودمون دوچرخه سواری کنیم سر در جَیب مراقبت و مکاشفت فرو ببریم می گن تو شاسگولی.................



    باشه ما کچلیم شما مو دار..................
    ویرایش توسط SABER_MTB : 7th February 2022 در ساعت

  4. #4
    صاحب سایت
    تاریخ عضویت
    2011-5-05
    نوشته ها
    2,563

    داستان اقا مرجان

    در دهه های جنگ افغانستان محیط زیست و حیاط وحش این کشور هم از مضّرات و شَر و سایه جنگ در امان نبود و نبوده درختان جنگل ها توسط گروه ها و احزاب مختلف قطع می شده و برای تامین منابع مالی به عنوان چوب و الوار به پاکستان فروخته میشده

    ولی داستان آقا مرجان داستان دیگریست

    آقا مرجان شیر نری بوده که در سال 1355 ( سال های ذکر شده همگی به هجری شمسی هستند ) در باغ وحش شهر کُلن آلمان متولد شده بود و در سن دو سالگی یعنی در سال 1357 به باغ وحش شهر کابل در کشور افغانستان هدیه داده شده بود
    چند سال بعد یک ماده شیر هم به نام Chuchua هم به وی ملحق شده

    در سال های بعد که حکومت آن زمان افغانستان که زیر بیرق و زیر بلیط اتحاد جماهیر شوروری بود از هم فرو پاشید و کشور افغانستان در گیر جنگ و آشوب و هرج و مرج شد حیوانات باغ وحش هم اکثرا از گرسنگی جان داند چون دیگر بودجه ایی و کسی برای رسیدگی و تامین مایحتاج آنها وجود نداشت



    برخی مسئولین باغ وحش که کار خود را ترک نکرده بودند هم کسانی بودند که بدون دریافت هیچ پول و حقوقی و فقط از روی احساس مسئولیت نسبت به حیوانات به کار خود ادامه می داند یعنی واقعا و قلباَ دلشان به حال حیوانات باغ وحش می سوخت و برای تامین غذای حیواناتی که زنده مانده بودند و در باغ وحش باقی بودند از ته مانده غذای فروشگاه ها و میوه فروشی هاو تره بار و قصّابی ها غذای حیوانات رو جمع آوردی می کردند





    در سالهای بعدی جنگ به خود شهر کابل کشیده شد و این باغ وحش در واقع جبهه و خط مقدم جنگ بین گروه های در گیر بود و به گفته مسئولین آن زمان باغ وحش بیشتر مواقع شهر کابل و اللخصوص این بخش از شهر در کنترل گروه های تند رو و طالبان بود
    آنها نقل می کردند که طالبان در اولین روز های که باغ وحش رو به تسخیر خود در آورده بودند تمامی پرندگان باغ وحش رو برای مصرف و خوردن گوشت انها کشتند و با برخی از حیوانات ماده هم یه کار هایی کردند که این جا نمی توان گفت......



    یکی از مسئولین و کارکنان باغ وحش موسوم که آقا اکبر گفته بوده که در طی این زمان تقریبا تمامی نقاط باغ وحش مورد اصابت موشک واقع شده بود و تقریبا تمامی حیواناتی هم که تا آن زمان باقی مانده بودند کشته یا به شدت زخمی شده بودند به خاطر نبود امکانات پزشکی و عدم امکان مداوا همگی حیوانات مجروح شده هم به سرعت می مردند

    یکی از معدود حیوانات باقی مانده در ایام واپسین این باغ وحش آقا مرجان و همسر وی بودند به نقل از یکی دیگر از کار کنان باغ وحش در سال 1372 تنی چند در افراد طالبان که در باغ وحش حضور داشتند به دور قفس آقا مرجان آمده بودند و برای نشان دادن مردانگی و جرعت و صلابت خود به همدیگر تصمیم گرفتند که به محوطه قفس این شیر ها وارد شوند



    هر چه هم که این مسئول باغ وحش خواسته بود مانع آنها شود و به ان ها گفته بود که ( الاغ ها ) این ها شیر هستند و شما را پاره پوره خواهند کرد مورد توجه این عزیزان طالبان واقع نشده بود و انها به قفس این دو شیر وارد شده بودند
    و اول به سمت ماده شیر یعنی همسر آقا مرجان رفته بودند و می خواستند با وی عکس بگیرند و در همین حین آقا مرجان به آنها حمله کرده و یکی از انها را به چنگ آورده و خار مادر وی را به هم پیوند داده و در عرض چند دقیقه وی را به قطعات نامساوی تقسیم کرده بود
    باقی افراد هم پا به فرار گذاشته بودند



    فردای روز این حادثه برادر فردی که کشته شده بود برای گرفتن انتقام خون برادرِ گوزاله ( تلفیق باد معده + گوساله ) خود به باغ وحش باز می گردد و یک نارنجک را به داخل قفس این شیر ها می اندازد آقا مرجان هم که اول خیال می کند این نارنجک غذا است به سمت ان رفته تا آن را بو کند و ببیند که آیا غذا است و خوردنی است یا نه
    در همین حین نارنجک در صورت وی منفجر می شود



    و از دست مسئولین باغ وحش هم که به خاطر نبود هیچ گونه امکانات پزشکی و درمانی هیچ کاری ساخته نبود فقط در حد پانسمان زخم ها و بستن و مداوای سطحی آنها





    ولی آقا مرجان بعد از تحمل جراحات سنگین روی سرو صورت و از ناحیه شکم باز هم زنده می ماند



    و به زندگی خود ادامه می دهد منتهی خب چه زندگی ایی و با چه حالت و صورتی که بعد از ان حادثه آقا مرجان از یک چشم کاملا کور می شود و چشم دیگرش هم به زحمت توانایی دیدن داشت



    به خاطر تغییر شکل و شستگی فک و دهان هم دیگر به خوبی قادر به خوردن غذا نبود و به علت جراحات سنگینی هم که به شکم وی وارد شده بود در واقع توانایی هضم غذا را هم از دست داده بود



    حتی یک بار هم بعدا یکی از افراد طالبان که دوباره به باغ وحش راه پیدا کرده بود دوباره اقدم به سنگ سار کردن آقا مرجان بیچاره کرده بود و این بار هم کی از مسئولین باغ وحش برای اینکه ان شخص طالبانی را از این حرکت منصرف کنند به وی گفته بودد که برادر در دین اسلام اذیت و آزار رساندن به حیوانات نکوهیده شده و پیامبر اسلام هم امت خویش را از آزار و اذیت رسانیدن به حیوانات منع کرده بود و بدین ترتیب با پیدا کردن رگ خواب این جماعت توانسته بود اوشان رو از اینکه حیوان بیچاره را سنگ سار کند منصرف کند

    ولی بعد ازان حادثه با همین وضعیت سخت و دشوار هم 9 سال ادامه حیات داد تا در سال 1381 دچار مرگ شد و در همان محوطه باغ وحش کابل به خاک سپرده شد



    بعد ها بنا و تندیس یادبودی که به افتخار و برای گرامی داشتن یاد و خاطره اش ساختند..........



    نتیجه گیری اخلاقی و فلسفی داستان هم با خودتان.............

  5. #5
    صاحب سایت
    تاریخ عضویت
    2011-5-05
    نوشته ها
    2,563
    پست #2

    فیل ها ........پشت ستون مهره هاشون یک سری زائده دنده مانند دارند




    شتر ها هم همچنین



    این به این معناست که این دو حیوان برای این که پشت کمر خود بار و وزن تحمل کنند تکامل پیدا نکرده اند.................

    و اون دسته از اوشگولانی که 20 نفری می رن سوار کمر و کله این بد بخت ها می شن تو تایلند و هند و باقی کشور های جنوب و جنوب شرقی آسیا تا دو تا عکس بگیرند برا عنتاگرامشون............



    یا تو کشور های بادیه نشین ها همون رفتار رو با شتر ها می کنن



    حد اقل اگر شعورتون نمی رسه که این حیوان نیامده تو این دنیا که اسباب بازی شما باشه...........به صورت گله ایی و با کل عشیره و خاندانتون نرین رو کمر یارو...............

    حد اقل یه نفری سوارش شین که کمتر بهش فشار بیاد..................

    وقتی هشت نفری می ریزین پشت کمر اون بیچاره...................اون زائده های دنده مانند پشت ستون مهره هاش زیر بار وزن خیک شما خم میشن و باعث فشار رو دیسک های بین مهره های اون حیوان می شه...............

    و اون حیوان توانایی تکلم نداره که بگه الاغا من کمرم درد می کنه..............سوار من نشین.........................و شاید یه صدایی فوقش از خودش در بیاره............

    و اون ادمهایی هم که می رن سوار این ها میشن حرف ادمی زادی هم نمی فهمند چه برسه به توانایی تشخیص این که این حیوان با در اوردن فلان صدا می خاد چی بگه..................

    و اون حیوان باید تا اخر عمرش زجر بکشه و درد بکشه................چرا ؟؟

    چون تو تا گوشت کوب فرنگی می خان برا عنتاگرامشون دو تا عکس بگیرند بگن ما رفتیم فلان کشور سوار فلان حیوان شدیم.................




    بعد می گن انسان اشرف مخلوقاته ما میگیم خَفَه شو بابا................زر نزن...................می گن چرا توهین می کنی .......خب

  6. #6
    صاحب سایت
    تاریخ عضویت
    2011-5-05
    نوشته ها
    2,563

    ملت حیوان صفت

    یک سری ملت ها هستند ملت گربه سان اند.....................یا شاید هم سگ سان مثلا...............فرضا داریم عرض می کنیم ها من باب مثال عرض می کنیم..........

    البته باز گربه سان بودن بهتر از سگ سان بودن است ............من خودم گربه سان بودن رو به سگ سان بودن همیشه ترجیح می دم و دادم چون سگ ها درسته حیوانات با وفایی اند ولی وفایشان به کیست ؟؟؟؟



    به صاحبشان و به هر کسی که یه لقمه استخوانی برایشان انداخته باشد................



    حالا این دو تا عکس بالا مروبط به سگ های انسانی بود ولی سگ های واقعی هم در حقیقت برید ته اش رو در بیارید گرگ هایی بوده اند که حدود 15 لی 12 هزار سال پیش اهلی شده اند..........

    اون های هم گرگ هایی بوده اند که به ادم ها نزدیک شدن.....



    ........و اولش با ادم ها همزیستی مسالمت آمیز ایجاد کرده اند و بعد یواش یواش و تدریجا دیگه اهلی آدم ها شدن..........* اهلی سازی هم خودش داستان مفصلی دارد که اگر در همین جهان به ما فرصت دهند در مورد ان هم خواهیم نوشت

    و دیگه تو شکار به ادم ها کمک می کردن و در مقابل حمله حیوانات وحشی دیگه از ادم ها و دیگر حیوانات اهلی ادم ها حفاظت می کردن مثلا در مقابل گرگ های وحشی..........



    یعنی در واقع گرگ هایی بودن که شدن پاچه خوار و دستمال کش ادم ها.................به خاطر چی ؟؟ به خاطر دو تا تیکه استخون و گوشت و دنبه...............

    در جامعه بشر هم ادم های که از این جور اخلاق ها دارند قطعا ادم های سگ صفتی اند



    اون دو تا عکسی که اول نبشته گذاشتم رو هم اضافة کنید به همین نوع ادم ها این ها ادم هایی اند که در عوالم بعدی حتما به صورت سگ ظاهر خواهند شد........شک نداشته باش و یقین بدان........

    ولی ما خودمون اخلاق گربه ها و گربه ایزم رو بیشتر ترجیح می دیم که گربه ها رو عموم ملت و در فرهنگ عمومی می گن که این ها بی چشم و رو اند و مثلا غذا بهشون بدی به جای تشکر چنگت می زنن

    اولا عرض کنم که اون که گفته گربه رو غذا بهش بدی چنگت می کنه قطع به یقین بدان و آگاه باش حتما حتما یه کرمی به گربه ریخته وگرنه گربه هم مثل خیلی از حیوانات تا کاری به کارش نداشته باشید اون هم مثل انسان ها بیماری روانی نداره که بی خود و بی جهت به شما ازار برسونه تنها موجودات که بی خود و بی جهت به دیگران ازار و اذیت می رسانند موجوداتی اند که از عقل بر خوردار باشند مثل انسان ها یا برخی گونه های میمون ها که از یه مقدار عقلی بر خوردار اند ولو در حد خیلی کم............... تو طبیعت هم دقت کنید تنها موجوداتی که الکی به دیگران ازارو اذیتی می رسانند و به اصطلاح کرم می ریزند آن ها اند

    دوما که گربه رو غذا بهش بدی محبتش کنی .................مثل سگ چاپلوس نیست میگه اقا می خایی حال بدی می خای نیکی کنی احسان کنی بکن ولی بی منت و بی چشم داشت..........انتظار داری قربون صدقت برم که بهم غذا دادی گ*ه خوردی..........تره هم برات خورد نمی کنم دم م هم دستت نمی دم همینی که که هست نمی خایی خوش اومدی ..............

    ما هم نگفتیم بهت اصلا بیا به ما غذایی بده دُمی هم برا یه تیکه استخون تکون ندادیم دادی دادی ندادی به درک خودمون برا خودمون پیدا میکنیم...............

    و اصولا گربه یکی از بهترین خوبی ها و اخلاق های حسنه و نیکش اینه که موجود فرمانبرداری نیست.....................برخلاف سگ



    حمالی مفت نمی کنه برا کسی............ادم در عالم های بعدی به صورت گربه ظاهر بشه باز خیلی خیلی خیلی بهتر از اینه که به صورت سگ ظاهر بشه................

    ولی........................باز سگ و گربه هر دوشون یه خاصیتی که دارند ...................اگر گرسنه باشند..............فوقش یه صدایی می کنن یه اعتراضی می کنند که اقا غذا به ما بده و ما رو سیر کن فرضا ...............

    و وقتی به اونها غذا بدی و سیرشون کنی می رن یه گوشه دنبال کار وزندگی خودشون.............

    منتهی مراتب یه سری حیوانات دیگه هستند این ها بر عکس اند...................که اون ها حیواناتی نیستند جز خر سانان و یابو سانان......................

    اینها چجوری اند ؟؟؟

    این ها هر چی بار بهشون بزنی و پشتشون بار بزاری چی کار می کنن ؟؟؟ می برند............و صداشون هم در ؟؟؟؟



    بعد صاحب اون الاغه می گه عجب الاغی خوبی..................این الاغ سختی ها را تحمل خواهد کرد و مقاومت خواهد کرد الاغ من اهل مقاومت است و در مقابل سختی های خم به زانو در نخواهد آورد...................


    و هی بار رو اضافة می کنه بر پشت الاغه .................یا یابو هه.......................و صاحب الاغ کی می فهمه که دیگه بسه ؟؟؟؟؟ اونجای که الاغه دیگه می افته می فهمه که مثلا حد نهایت تحمل و توانایی این الاغ مثلا چقدر بوده .............



    که اگر بفهمم من و شعورم برسه وقتی قیمت یونجه رو می خان افزایش بدن...........وما داریم پیش خودمان تحلیل و برسی می کنیم ...................... وقتی بنده حقیرِ سراپا تقصیر دارم پیش خودم حساب می کنم که قیمت یونجه تا کجا قراره اخه افزایش پیدا کنه ............

    اگر بفهمم و شعورم برسه..............می تونم به اطراف خودم نگاه کنم و جایی که زانو های اجتماع اطرافم داشت از توش صدای خم شدن و شکستن در می امد دقیقا اون جا جایی که در نمودار نرخ یونجه قراره پیک مثبت و قله زده بشه و از اونجا به بعد قراره مثلا نرخ یونجه رو یه نمور بیارند پایینی که زانو های بنده حقیر مثلا کمی قوت بگیره................

    اینه که اگر خر شناسی بنده قوی باشه می تونم از همین طریق پیش بینی کنم قیمت آینده یونجه را هم...................

    کار نداریم ولی ستوران و چهار پایان یه اخلاق دیگری هم که دارند چیه ؟؟؟؟

    اخلاق بدشون اینه که بر عکس بقیه حیوونا که غذاشونو می خورند و سیر می شن می رن یه گوشه می شینن زندگی خودشونو می کنن..........

    این ها بر عکس سیر که می شن و یونجا های ناب که می اد زیر دهنشون.................



    شروع می کنن به جفتگ پرانی و شلنگ تخته اندازی..................

    بعد بهشون می گی خو اخه الاغ .....................جفتک برا چی می پرونی خب ؟؟؟؟ چیت کمه مگه یونجتو بخور دیگه بابا........................

    بعد می گن که نه...................یونجه ما باید به برگ های شبدر هم مُزین باشد..................و یونجه ما باید در ظرف های بلوری سِرو شود ....و....این صحبت ها ............



    و هر کسی هم بخاد به این ها بگه که بابا این جفتکی که الان داری می پرونی.................صاعقه و تیرش تو طول زمان پخش می شه و نه تنها خودتو بل آیندگان خودتو هم می گیره و در گیر می کنه ها ......................... ولی خب کو گوش شنوا

    منتهی مراتب اصولا بنده از حوالی یه سنی به بعد فهمیدم که ......................چی ؟؟ قبلا که جوان تر بودم فکر می کردم باید مزه چلو کباب را به خر ها فهماند که خر ها هم از چشیدن مزه چلو کباب محروم نباشند و نشوند ..........

    ولی از یک سنی به بعد فهمیدم که خر................در سیاره زمین تکامل پیدا کرده که یونجه بخورد..................نه دندان هایش و نه دستگاه گوارشش اصلا توانایی خوردن چلو کباب را ندارد................اصلا نمی تواند بخورد چلو کباب را...................


    این است که متوجه شدم در دستگاه خلقت زیاد نباید دست ببرم و دخالت کنم................و بخواهم چیز ها را در اکو سیستم و دستگاه خلقت جا به جا کنم بنا به فکر کوتاه و ابلهانه و احمقانه خودم...................



    و آگاه ساختن خر ها چیزی نیست جز دخالت در نظام و سیستم هستی و تکامل موجودات................



    میلیون ها سال.............عالم طبیعت سازو کار و مکانیزمی را تدارک دیده است که اوشگول ها را حذف کند ...............در طی پروسه تکامل.................و بعد ما می خواستیم برویم دراین ساز و کار دخل و تصرف کنیم



  7. #7
    صاحب سایت
    تاریخ عضویت
    2011-5-05
    نوشته ها
    2,563
    قدیم یه سری مطلب نوشته بودم که زدم همه رو پاک کردم و چه خوب کاری کردم که پاک کردم

    می دونی مثلا در این باب می نوشتم که ادم باید دنبال احقیقا حقوق خودش باشه و نزاره کسی حقشو بخوره................
    و شعور من نمی رسید .......که اخلاق نسبی است..............


    اخلاق چی است ؟؟؟ نسبی است.........................


    وقتی می نوشتم که باید ادم وایسه پای حقش و حقشو بگیره را خودم و امثال خودم که ادم های کم رویی بودیم می نوشتم...........................ولی بی شعور بودم و شعور من نمی رسید...........

    که ممکنه این نوشته ها رو یه عده ادم های پرو رو و وقیحی مثل این بنده خدا بیان بخونن..............




    اینها همینجوریش پر روی خدایی هستند.................همینجروی حق دیگران رو می خورند و به حقو حقوق همه تعدی و تجاوز می کنن..............

    و وقتی یه نوشته بخونن مثلا ما نوشته باشیم ادم باید حقشو بگیره می دونی چی میشه ؟؟؟؟

    می رن حق چهارنفر دیگ هرو هم بیشتر می خورند و به دو نفر دیگه هم بیشتر ظلم می کنن......................... و گناهش می دونی گردن کیه ؟؟؟؟؟

    گردنم منه.................که نشتم مطلب نوشتم و شعورم نمی رسیده که اخلاق نسبیه.....................................


    اخلاق نسبیه و هر الاغی هم که گفته مطلقه خودش ختم خار مار ها بوده..................

    اون های که می گن ادم با همه باید مهربون باشه تو جامعه زندگی نکردن اگر هم کرده باشند تو جوامعی زندگی کردن که همه توش ادم بودن........................نه تو سگ دونی ایی به نام خاور میانه...................

    وقتی ادم بخاد با همه مثل ادم برخورد کنه.....................اجهاف میشه در حق ادم خوب ها.....................


    شما اگر بخای با ادم های بیشعور هم همونجوری برخورد کنی که با ادم می کنی ........................بخای با اون بی شعور ها هم مثل ادم برخورد کنی اون بیشعور ها داغونت می کنن.............


    هیچی از اعصاب و روانت باقی نمی زارند.........و خودتو محروم کردی از ادم خوب ها........................و ادم خوب ها رو هم محروم کردی از خودت....................

    تجربه میشه ...............و تجربه شده.........................که هر حرفی رو عمومی نباشد زد...........................

    تازه نوشتن از حرف زدن هم بد تره چون باقی می مونه در زمان ......................و در اختیار عموم قرار می گیره بعد بین اون عموم هزاران نفر ممکنه باشه که از اون حرف شما بر داشت بد کنن و به ضرر دیگران و به ضرر جامعه ازش استفاده کنن.........





    فکر کردی این همه جنگ و بد بختی و فلاکتی که ..............................از تو بعضی آموزه ها در امده برا چیه ؟؟؟؟

    چون ندیند حقیقت.....................ره افسانه زدندن..................................

    افساه می فهمی یعنی چی ؟؟؟؟

    افسانه ؟؟؟؟؟ حیف که اسلام دست و پامو بسته نمی تونم توضیح بدم یعنی چی !!!

    خودت بفهم دیگه اگر می تونی..............

    اره حاجی آره...................یه ادمهایی تو تاریخ پیدا شدن مثلا از سطح شعور خودشون یه دو زار رفتن بالا تر از پارکینگ ( طویله این جهان مادی ) رسیدن ایستگاه 1.......................دیگه فکر کردن خیلی عروج پیدا کردن................




    خشتک عالم و عادم رو سرشون پرچم کردن .............که هامانا هدف غایی مسیر انسان ایستگاه 1 است.............

    و دنباله رو های اون ها هم دیگه مگه ول می کنن...............................می گن راه فقط راه ایستگاه 1


    حالا شعور سگشون هم نمی رسه که خیلی ها رفتن ایستگاه 5................خیلی ها رفتن ایستگاه 7 حاجی ......................


    خیلی ها رو قله اند.......................

    خیلی ها از قله هم رفتن بالا تر

    اونها برا حرکت به پا نیاز ندارد اونها رو زمین راه نمی رن ..........................می فهمی....................




    به جان یاسر عرفات و شرکا اگر بفهمی.....................




    و نه شاسگول..................منظور تناسخ و این خزعبلات نیست...................

    که این وسیله نقلیه رو یک بار و فقط یه بار بیشتر بهت نمی دن.....................



    و انتخاب نوع گیر بکس و دنده اش هم با خودته...................


    رده های پایینتر اصلا فرمون ندارند...................رو ریل حرکت می کنند و مسیر مشخص......................

    ولی رده های بالا هم Over Drive اند و هم فرمون دارند.............................




    و فرمونش خطر ناکه.................می تونی سرشو کج کنی.........................بچرخونی به سمت پایین.................دوباره بر گردی...................

    و فرمونش.........خطر ناکه حاجی................................

    ویرایش توسط SABER_MTB : 28th May 2023 در ساعت

  8. #8
    صاحب سایت
    تاریخ عضویت
    2011-5-05
    نوشته ها
    2,563
    یه وقت هایی از طرف یه عده یه فشارهای عصبی بهت وارد میشه که یعنی وقتی سال ها وارد شده و هیچی نگفتی که اولا خیال می کردن تو اون سال ها مشکلی نداشتی

    این ملت آشغالِ اشغال پرست رو تا نمایش ندی درد هاتو بهشون نمی فهمند تو داری پاره میشی از شر الوجودشون.................

    سال ها................سال ها سعی می کنی فاصله بگیری از یه عده که مدفوع دیگه نتونن بکنن تو اعصاب و روانت............بعد باز بعد از سالها یه اتفاق کافیه تمام اون مصیبت های و فشارهای روانی دوباره بر گرده .........مثل خاکی که ته یه طرف آب ته نشین شده یه تکون کافیه که همش دوباره بلند شه...................

    مثل خاکستری که زیر مونده یه باد کافیه دوباره شعله ور شه.............................

    یه بنده خدایی بوده این از اقوام ما بوده این شهید شده بوده من که ندیده بودمش چون قبل از به دنیا امدن ما دچار ارتحال شده بوده..............منتهی نیازی هم نداشتم هرگز که ببیمش داداشاشو که می دیدم در طول عمر و گندی که برادراش می زدن تو اعصاب و روان ما کفایت می کرد که خود اون بنده خدای شهید رو هم بتونم بشناسم.................که چجور آدمی بوده + تعریف هایی که از رفتار هاش می کردن..................

    برادراش یکیشون اینجوریه که من اگر ببینمش باز هم استخون های فکشو با چکش خورد می کنم تو دهنش اون استخوان هایی که بالای لثه هاست رو.............که دیگه تا اخرش عمرش نتونه حرف بزنه........

    البته این ها همه 65-70 سالشونه و دیگه چیزی تا مرگشون نمونده ولی من علاقه دارم مرگ این ها رو به دست خودم جلو بندازم چون این ها اگر شعور آدم شدن رو داشتند تا اینجای عمر دیگه وقت داشتن ادم بشن دیگه..................


    عمده فشار هایی هم که به اعصابو روان ادم وارد می کردن از نوع مذهبی بوده.............

    که چقدر من اصلا و اصولا علاقه دارم به این دستگاه های اعتقادی .................

    برا اون دسته از افرادی هم که نمی دونن عرض کنم یه بار یه مقاله در مورد نحوه بوجود امدن حکومت و کلا نهادی به نام حکومت دوست دارم بنویسم که روشن شن خیلی ها


    مختصرو مفید بخام عرض کنم اینجوری بوده که اقا تو هر جامعه ایی هر کی قوی تر بوده و البته سیّاس تر.........و بهتر بلد بوده دروغ بگه و ملت رو خرکنه و کنترل کنه اون باند و گروه می شده حاکم

    و اینجوری بوده که تو هر جامعه ایی فرقی هم نداره چه مکانی یا چه زمانی ..............حکومت دست می زاشته رو مال جان و ناموس بقیه..............و می گفته مال جان و ناموستو باید بدی در راه ما بیاد............

    فرق حکومت مذهبی هم با بقیه حکومت ها زیاد نیست حکومت های مذهبی فقط یه کلمه ( به نام خدا ) یا ( در راه خدا ) این قبلش اضافه کردن یعنی گفتن در راه خدا مالو جان و ناموستو بده بیاد ..............................

    این که حکومت ها حاکمان در تمام دنیا و در تمام طول دوران و اعصار یه مشت کثافت اند و بوده اند و خواهند بود در همه جا و دست اندازی می کنن به جان و مال و ناموس بقیه باز قابل تحمله ولی این که وصلش می کنن به خدا و در راه خدا می خان از این کثافت کاریه ا بکنن برا من یکی قابل تحمل نیست برا من .............حالا زورمون که به حکومت و نهاد های حکومتی که نمی رسه ولی زورمون به نزدیک های خودمون که می رسه...........

    یکی بخاد به نام خدا و در راه خدا برینه به اعصاب و روان ما شده شبونه بریزم تو خونش ذبحش کنم می کنم............

    حروم زاده ها...................نجس ها.......................کثافت کاریهای خودتون و تعصب های لجنتون رو به خدا نسبت ندید..................می خاید کثافت کاری کنید از خوتدون مایه بزارید.............حرف های خودتونو و تفگران پر از رذایل خودتونو به حضرت حق نسبت ندید................

    الان 2 روزه می خام برم کارگاه کار هامو برسم بهشون از شدت اعصاب خوردی و ناراحتی نمی تونم یه اچار دستم بگیرم............یک عمر هزار تا مشکل روحی روانی برامون درست کردن و نمی فهمند که از شر اخلاق های گوهشون بوده ما که خودمون هم تا همین چند مدت پیش نمی دونستیم..................این مشکلات روحی روانی و بیماریهای سخت از کجا آمده که خود اون ها هم چون بهشون نپرداختیم و علاجشون نکردیم ده سال و بیست سال با ما همراه شد و تبدیل شد به هزارو یک مشکل و بیماری جسمی..................


    هی فکر پشت فکر فکر پشت فکر..................



    اینقدر به یه سری چیز ها فکر کردیم که فکرمون نابود شد و کسی هم نبود بگه بهمون باید برا فکرت در این مواقع Screen Saver بزاری که این فکر ها حد اقل تو مغزت و اعصابت جا نندازه.................





    و چاهی شد که توش موندیم خودمون...............





    هی هم فکر میکردیم که با مراجعه به روانپزشک و خوردن دارو مشکلات بر طرف میشه ....................نه الاغ بر طرف نمی شه فقط خفه میشه نشانه هاش.....و اثراتش و الا درمانی نداره به جز خورد کردن فک اون هایی که از اول بدون فک و بدون زبان بهتر بود وارد این دنیا می شدن که بقیه از شر زبانشون در امان باشند..........................

    خیلی وقت بود از این نوشته ها نمی نوشتم...............ولی.......قدیم ها که می نوشتم زیاد حالم خیلی بهتر بود و باز بیشتر و بهتر می تونستم به کار ها و زندگیم برسم از وقتی ننوشتم حالم خیلی خیلی خیلی بد شد اونقدر بد که هیچ کدومتون تصورشو هم نمی تونید بکنید.......................

    هر وقت فکرتون اونقدری به هم ریخت و فشار بهتون امد که برای این که عکس المعل های طبیعی دفاعی از خودتون نشون بدید مجبور بودید فکر کنید ...................شاید بتونید بفهمید چی کشیدیم ما...................

    این جمله ایی رو که نوشتم رو هم حتی نمی تونید بفهمید یعنی چی ................موقعی که یه خطر فیزیکی تحدیدون میکنه مثلا یه چیزی داره می اد بخوره تو صورتتون شما هرگز فکر نمی کنید بهش اتوماتیک مثلا دستتون رو میارید جلو صورتتون یا سرتونو می دزدید هر وقت فکرتون به قدری به هم ریخت که این عکس العمل ها از حالت اتوماتیک خارج شد و مجبور بودید به صورت manual یا دستی به اینجور چیز ها فکر کنید اونموقع می فهمید که تا چه اندازه ادم می تونه روح و روانش به هم ریخته باشه............و اون موقع است که می فهمید ............جهنم..........................جه نم بوی پهن و پشگل گاو و گوسفند هاییه که تو این طویله ایی به نام دنیای مادی داره اذیتتون میکنه.........................از شر یه مشت ملت کثافت و اشغال و نجس که دور و بر ادم رو پرکردن.......................و هیچ جایی هم ادم نداشته باشه از شرالوجودشون فرار کنه...................ای کاش می تونستم همشون رو ذبح کنم.................که نه تنها خودم بلکه دیگران هم از دست اینها در امان باشند

    اون موقع ها از درد پای شدید هم رنج می بردیم و تنها راه نجاتمون نوشتن این جور نوشته ها بود...............



    ول یه چند نفری از دوستان می امدن گیر میدادن که این ها چیه می نویسی...................و ما خوشمون نمی آد..................الان خدمت اون دسته از دوستان عرض کنیم که من این ها رو ننویسم اصلا نمی تونم ادامه حیات بدم................گرچه به صورت عملی هم دیگه وارد فازی شدم که هر آزار و اذیتی و هر آسیبی بتونم می زنم به اون دستته ادمهایی کی هما رو ازار رسوندن و اذیت کردن .......................

    همون بنده خدایی که می گم واسه من رفته شهید شده...........از رفتار های برادراش و از چیزها یی که بقیه از موقع زنده بودنش تعریف می کنن می تونم بهفمم که باید بهش گفت اخه حیوان شما که هنوز ادم نشدی ...................هنوز حق الناس سرت نمی شه....................شعورت نمی شه کی اجازه داده به شما بلند شی برا من بری شهید شی ؟؟؟؟؟

    از مردم آزای و حیوان ازاری ماشا ا.. هیچی کم نمی زاشته گربه های ور می گرفته دست و پاشونو میبسته می انداخته تو گونی گونی رو هم پرت می کرده رو رود خونه.............

    می خواسته دوران عنقلاب کوکتل دودی درست کنه بلند میشده می رفته خونه یه نفر دیگه که اگر گرفتنش خونه خودش لو نره و برا خونه خودش مشکلی بوجود نیاد می خواسته عنقلابی باشه به خرج مردم و ریسک هاش برا دیگران باشه........................

    من خودم کپه مرگمو گزاشتم و از این طویله ایی به نام دنیا که برا حیوان ها بهشته و برا ادم ها جهنم گورمو گم کردم .........اونجا دیدیمش بهش می گم شما آیا فلج بودی بهتر نبود ؟؟؟؟؟؟ با این دست و پایی که بهت دادن چه کار کردی مثلا برا ما ؟؟؟ که حالا بلند شدی رفتی برا ما شهید هم شدی ؟؟؟


    حضرت مولوی در مورد اینها یه بیتی داره که نمی تونم اینجا بنویسم که اگر بنویسم می ان می گیرند اعدامم می کنن ولی کسی خواست بخونه ادرسش مثنوی مولوی دفتر پنجم بخش یا شعر 59 اُم بیت 58 اُم..................خوب اینجور ادم ها رو توصیف کرده......خوشگل.............مثبت هجده است فقط بچه ها نخونن.................

    مضمون کلی شعرش هم این بوده که اگر آدم نیستی یا هنوز ادم نشدی وارد راه طریقت و شهادت و این ها نشو بی شعور................هم دنیا رو به گند می کشی هم آبرو حیثیت خودتو می بری..................

    از ازار و اذیت هایی که برادراش هم به ما داشتن حالا بدا بیشتر می نویسم.....................

    ولی جالبه که نوه همون ادم الان 40 سال بعد از این که خود اون شخص از دنیا رفته ..............حالا دچار بیماری شده که تقریبا فلج شده و توان حرکتی نداره..................

    و هموشن دنبال این اند که ببینند را اینجوری شده و این ها ولی من به این فکر فرو رفتم که اون بنده خدایی که از دنیا رفته.....................موقع حیاتش با دست و پای و با توان حرکتی که داشت مگه به جز مردم آزاری و حیوان آزاری کار دیگه ایی کرده بود ؟؟؟ مگر خلقی از حلق خدا بود که از دست این در امان بوده باشه ؟؟؟؟؟

    یه فیلمی بود طرف از اینهایی بودکه با حرکات نمایشی جون این و اون رو به خطر میانداخت و با جان و مال و ناموس مردم بازی کرد



    این هم همینجا ا ضافه کنم که من بچه بودم فکر میکردم چرا مثلا حکومت ها و دستگاه هایی که نام نمی بریم با ادم های کثافت و لاشخور که جان و مال و ناموس مردم رو به خطر می اندازند زیاد برخورد قاطع و جدی نمی کنه.......................

    بزرگ که شدیم فهمیدیم دلیلش اینه که ذات افرادی که در دستگاه های حکومتی اند هم همینجوریه و اونها هم ذات ها و هم راه ها و هم پیمانه های خودشون رو زیاد اذیت نمی کنن اگر هم یه موقع بگیرنشون و باهاشون برخورد کنن در حد نمایشه که مردم صداشون در نیاد...............

    من بچه که بودم فکر می کردم پلیس ها حق دارند که قانون رو بشکنن و کارهای خلاف بکنن و کسی باهاشون کاری نداشته باشه بعدا که بزرگ شدم به این نتیجة رسیدم که نه بابا این جوری نیست ولی بیشتر که بزرگ تر شدم دیدم که همون فکر بچگیم درست بوده.............

    گرچه همه رو به یک چوب نباید روند و در بین حکومتی ها و ضابتان قانون هم انسان های شریف و آدم کم نیست..................ولی عمده و اکثریت غریب به اتفاق افراد سیاسی جزو نجاسات فی العرض اند همه جای این دنیا.............

    کار نداریم اقا این بنده خدا که با موتور داشته شاسگول بازی در می اورده و با جان و مال مردم بازی می کرده که یهو می خوره پشت یه ماشین دیگه و دستش از مچ جدا می شه همون طور که تو تصویر میبینید.................



    و این + اون آشنامون که دو نسل بعد از خودش یکی از نوادگانش دچار بیماری فلج شده بود مارو یاد شعری از حضرت سعی که درود ما بر او باد انداخت که می فرمود .......




    گرچه دنیا................به امثال اون موتوریه از قبل هشدار می ده ...............و چند بار گوشمالی های نرم و یواش می ده به طرف....................اگر طرف فهمید که فهیمد اگر نفهمید.....................ابزار مردم آزاری رو که اینجا دست و پای طرف بوده رو ازش می گیره که دیگه باهاش باقی خلایق اوسا کریم رو آزار نده.................و به نفع خودش هم هست اگر شعورش برسه.........................فردای قیامت بار گناه خودش سبک تره...............تو این دنیا یه چند سال بدون دست زندگی کنه بهتر تا اونجا بخاد عذاب های حق الناس های مردم رو تحمل کنه...............

    یه بنده خدیای دیگه داریم تو نزدیکامون این روحانیه...............اره روحانیه حاجی از اون هم زیاد حرف هست بنویسم ......... ولی همین یه صحنه بس که یه روزی بود یکی از اقوام ما یه 206 صندوق دار خریده بود................. اون زمان ها که تازه امده بود و اولین صحنه ایی که این دید اون فامیلمون رو داخل ماشین جدیدش که حالا یک مدل از ماشین خودش بالا تر بود رو هرگز از حافظم پاک نمی شه.....................

    این بنده خدا چشماش چنان داشت از حدقه در می امد که ................کم مونده بود سکته کنه..............و گفت عععععع فلانی 206 SD خریده..................چه کار ها.....................

    و این آدم................قاضی و دادستان این مملکته............................آدمی که هنوز بخل و حسد خودشو نمی تونه کنترل کنه در حد این که یه نفر یه ماشین یه ذره از خودش بالا تر داشته باشه

    برای من چی کار میکنه ؟؟؟؟؟؟ حکم صادر می کنه.......................................می فهمی ؟؟؟؟؟ حکم صادر می کنه...................


    اوسا کریم رو شکر می کنیم که هرگز کار ما رو نیانداخته به دستگاه قضا و دادرسی این جور جاها و درسته که خیلی مواقع ما اوسا رو یامون می ره ولی باز هم ازش در خواست می کنیم که هرگز کار ما رو به کسی غیر خودش دچار واگزاری نشه.......................



    و حساب ما رو از حساب این ملت مشرک بت پرست جدا کنه ..............اگر خودش صلاح می دونه..................و مارو خدا پرست حساب میکنه خودش..................

    دلیل پر رو بودن و رو دار بودن این افراد اینه که استخوان های فکشان تا به حال خورد نشده و به دهانشان نریخته است تو اون دنیا خواهد ریخت..................هر چی شو من روزم برسه تو همین دنیا پس میگیرم............حق های خورده شدمون رو هر چی هم زورم نرسه یا وقتی نباشه و زمان عمر ما یا اونها به اتمام برسه از اوسا کریم می خاییم که پس بگیره.............اگر حق الناس حق الناسه منو به جایی روسندن که دیگه هیچ کدوم ازاین نجاسات فی العرض رو نمی بخشم من نمی دونم اوسا کریم چجوری می خاد این عمر تباه شده و این زمان و عمر به هدر رفته ما رو از این کثافات پس بگیره خودش می دونه داور و قاضی میدان اونه اصلا بگه حقی هم نداری ما می گیم که



    باشد تا چی ؟؟؟؟؟ تا رستگار .....................شوید..............
    ویرایش توسط SABER_MTB : 27th July 2023 در ساعت

  9. #9
    صاحب سایت
    تاریخ عضویت
    2011-5-05
    نوشته ها
    2,563

    دزدی دوچرخه تو صف نون وایی

    چند ماه پیش تو صف نون وایی بودیم و یک نفر با دوچرخه امده بود و دوچرخش رو تکیه داده بود به درختی و تو صف بود و یک نفر دومی امده بود باهاش داشت صحبت می کرد و گرفته بود طرف رو به صحبت و گفتگو و گپ و گفت................

    که در همین حین یه دزدی امد و دوچرخه اون نفر اول رو سریع سوار شد و یا علی از تو مددی.....................خدافظی......... ........

    و فرد صاب دوچرخه دوید دنبال یارو .............ولی همون طرفی که گرفته بودش به صحبت و داشت باهاش صحبت می کرد...................گرفتش گفت نرو بابا این ها خطرناک اند ممکنه چاقویی قمه ایی چیزی داشته باشه ولش کن عامو.................

    بیا زنگ بزن به پلیس .........و اینها .........و نزاشت طرف بره دنبال اون دزده...................!!

    بعد از چند هفته............. تو محل یه چیز جالب دیدم..................... دیدم همون یارو که دزده بود................همونی که دوچرخه طرف رو دزدید و فرار کرد..............با اون نفر دومه یعنی با اون کسی که داشته اون روز تو صف نونوایی با صاحب دوچرخه هه گپ و گفتگو می کرد.................. دارند با هم می رن و صحبت می کنن..................


    و تازه اونجا بود که دچار این فهم شدم که.....................عععععععععع عجب......................پس که این طور...............توضیح نمی دم دیگه ......... فکر کنم خودتون دچار فهم شدین که داستان لحاظش ز چه لحاظ شد...................


    یاد این عکسه افتادم.................




    و سر در جیب مراقبَة و مکاشِفَة فرو بردم که ................. بعضی ها هم هر وقت می خان جیب هر کی رو بزنن................با تورم..........و این ها................سر اون مسروق ها رو گرم می کنن....مسروق ( اسم مفعول سرقت است ) یعنی فردی که مورد سرقت قرار گرفته....................

    حالا این سر گرمی ها می تونه از نوع قیمت مرغ و بنزین باشه.......................تا............... ....عفاف و حجاب و اینها...............کلا هدف اصلی اینه که سرت گرم باشه موقعی که دارند جیبتو می زنن.......... حواست جای دیگه باشه...............

    یا اصلا در گیر همدیگه باشند افراد جامعه گیر بدن به همدیگه حزب الهی ها به بی دین ها لاییک ها به متدینین....................چپی و راستی با هم در گیر باشند و مشغول مسابقه طناب کشی..................



    که کسی نظرش جلب نشه که دزد های اصلی............


    با یه سری دوستان قدیمی که تو کشور شویطان بزرگ زندگانی می کنند صحبت می کردیم می گفتم اقا این Wokism و فرهنگ Woke چیه راه افتاده اونجا یه چیز هایی دست گیرم شده بود سوال می کردیم ازشون که ایا درست متوجه شدم یا نه ...................که حالا بحثش طولانیه........وارد جزعئیاتش نمی شیم...............

    بعدا دیدم اوجا هم .........همین بساط ها و داستان ها رو در میارن سر ملت شون.....................

    و کلا گویا افرادیکه در ممالکت حاکم اند حال نمی کنن جو جامعه آرام و با ثبات باشه......................چون گویا اونجوری نظر و توجه افراد جلب می شه به این که دارند جیبشونو می زنن...........و دوست دارند همیشه جامعه ملتهب و تو یه هیاهو و سر و صدا و تشویشو خر تو خری باشه..............

    که لا به لای اون هیاهو و سرو صدا اونهای که می خان جیب بری کنن................به کارشون برسند.................

    جیب بر هایی که تو اماکن شلوغ مثل مترو و اتوبوس این ها کار می کنن هم یکی از شگردها و طرفند هاشون همینه که سه یا چهار نفر اند
    دو تا یا سه تاشون دعوا راه می اندازند...........بین خودشون..................و شلوغ بازی و .............هیاهو ............و سرو صدا.............و شما حواست پرت می شه.........حواست جلب اون دعوا میشه......و از جیب و کیف خودت پرت میشه حواست..............و نفر سوم...............دستش میره تو جیب شما...............



    در همه کشور ها ها احزاب................با هم در گیری و دعوا همیشه دارند...................



    و ملت همیشه فکر می کنن واقعا اونها دارند با هم دعوا می کنن..................و دوژمن همدیگه اند................

    و مثل همون جیب بر های تو مترو.............که نمایششون تمام شد می رن پیش هم به وقتش برا تقسیم غنایم.....................

    و دزد ها مرام و معرفتشون از مرام معرفت آدم خوب ها گویا بین همدیگه بیشترو بهتره.....................و هرگز همدیگرو نمی فروشند...............و هوا همدیگرو خوب دارند.........



    اینو قبلا هم چند بار گفتم این که حکومت ها معمولا خیلی با جرایم و مجرمین برخورد سخت و قاطعی نمی کنن..............برا اینکه با اون ها هم فازو هم ذات اند و هم پیاله..............اولا.........

    و ثانیا ...دوست دارند جو جامعه ملتهب تر و خر تو خر تر و نا امن تر باشه...............اینه که خیلی بدشون هم نمی اد نا امنی های خُرد و کوچیک رواج داشته باشه در سطح ممالک...............
    ویرایش توسط SABER_MTB : 16th August 2023 در ساعت

  10. #10
    صاحب سایت
    تاریخ عضویت
    2011-5-05
    نوشته ها
    2,563
    خیلی وقت های هست یه چیزی کیفیتش پایین تره یا امکاناتش کمتره ولی گرون تره

    منتهی باز ملت صف می کشن و می خرند یعنی پول بیشتر می دن که یه چیز کم کیفیت تر و د تر رو بگیرند






    و این مطلب خارج از بست زمان و مکان و موضوعه.....................یعنی جهان شموله.................

    و کلیه جامعة البشر این جوری اند که کسی که واقعا براشون کار کرده........و واقعا براشون مفید بوده رو اصلا نمی بینند و به شومبوسک خودشون هم حساب نمی کنن......

    ولی کسی که خوب بلد باشه ملت رو خر کنه..............و خام کنه و مخشونو بزنه..................رو می زارند رو سرشون می پرستند..................

    می خاد تو مسائل سیاسی باشه می خاد تو مسائل اعتقادی باشه می خاد تو مسائل مادی و دنیوی باشه و هر چیز دیگه.......................

    و بهش می گن تعصب.................................و معنیش می شه تعطیلی فکر و عقل و شعور.......................و پیروی کور کورانه از کسی که اصلا نمی دونی این کیه و هیچ کاری هم برات نکرده و هدف و قصدی هم نداره جز سر کیسه کردنت اععم از مالی و مادی و معنوی



    تو یه تاریخ هم با هم دیده از جهان فرو بستن..................

    رابطه ادیسون با نیکولای تسلا هم دقیقا مثل رابطه بالاست.................که البته باز ادیسون یه چهار تا کار کرده برا بشریت گرچه ایده هاش 70-80% دزدیده شده از تسلا و دیگران بوده بدون این که هیچ نامی ازشون ببره و هیچ دخیل کنه اون ها رو تو سود و نتیجه کار هاش.................

    خلاصه................ما همیشه این حزب الهی ها رو می دیدم حرص می خوردیم می گفتیم برا چی می رید مثلا فلان جا خودتون رو به خاک و خل می مالید شبی فلان تومن پول می دید که در جوار فلان کس باشید...........یه ذره از خودتون شخصیت و هویت داشته باشید اخه.................

    ولی با دیدن رونالدو پرستان..................که برا در جوار رونالدو بودن از تپه ها و خاک و خل و سنگ و صخره بالا میرفتن و حاضر بودن شبی 50 میلیون تومن پول اتاق هتل اسپیناس بدن که در جوار عاقاشون حضرت رونالدو باشند....................



    والا با اون نوناشون...................



    یا با دیدن این های که شب می خوابند دم در امام زاده اپل و بست و دخیل می بندند




    که صبح حاجتشونو بگیرند



    نحوه خنده شون دقیقاً نحوه خنده خریه که بهش تیتاپ دادن........* همگی حکومت ها می دونن به ملتشون چه جوریی و چه نوع تیتاپی بدن...........در تیتاپ دادن تفاوت نیست اختلاف در نوع تیتاپ است..............

    یاد سال 68 افتادم که موقع رحلت اون بنده خدا.......... کودکی بیش نبودیم و در بغل حضرت اَبَوی پشت یه کمپرسی داشتیم می رفتیم برا مراسم به سمت بهشت زهرا اونجا که پیاده شدیم از هلیکوپتر امده بودن دقیقا تیتاپ پرت می کردن پایین .................وما چه خر کیف بودیم و اونها هم چه خوب می شناختن مارو ..............34 سال از اون صحنه ها داره می گذره ولی دقیقا تو خاطرم هست.................لحظاتش رو...........

    این ها رو می بینم و بهش فکر می کنم دیگه از دست این امت حزب الهی کمتر حرص می خورم....................

    وقتی می بینم این ملت مثلا در مقابل فلان شوتبالیت با فلان بازیگر سینما و اینه........... که اکثرا هم پخ های خاصی نیستند و هیچ فایده ایی برا بشریت و جهان نداشتند............یا مثلا در مقابل برندهای مثل اپل................چقدر خودشون رو حقیر و بد بخت می بینند که حاضر اند.....................عمر و وقت و پول و همه چیشون رو بدن در راه اونها..............

    الان به این این اپل پرست ها بگی بابا این اپل چی داره اخه این همه باید بالاش پول بدید؟ رگ های تعصبشون می زنه بیرون باد می کنه حرکت های عنقلابی خود جوش می کنن و آتش به اختیار می شن............که...............



    خلاصه خریت معکوس...................امریست متداول و معمول................که پول بدی که سوارت بشن............ متوجهی............

    مثلا همین اپل گفته بود آقا لپ تاپ های ما اصلا اینقد نازکه ما Lan دیگه روش اصلا نمی تونیم نصب کنیم دیگه ...............Lan نداریم دیگه ...............فقط Wifi..........

    از اونور همون سال Fujitsu آمد کفت......................لپ تاپ های ما از مال شما هم نازک تره .......................ولی.....................

    ولی.....................................داد چ برو اون ور بزار باد بیاد........................



    بیا این هم Lan بهونه نیار دیگه............................می خایی اوسگول کنی بگو می خام اوسگولتون کنیم و پلوتونو بچاپیم............. دیگه..................چرا می پیچونی لقمه رو دور سرت ؟؟؟

    فردا اون Apple ایی ها می ان می گن Wifi های ما طول موجش خاصه ..............باید مودم های مخصوص ما رو استفاده کنید مودم های بقیه موجش ناپاکه....................

    بعد مودم تولید می کنه به ده برابر قیمت واقعی می فروشند و باز هم باز صف می کشند.....................

    سیستم قیمت گذاری و فروش اپل همیشه همین جوری بوده هست و خواهد بود..................



    الان با نبشتن این نبشته هم طرف دارای اپل رو با خودم دوژمن کردم و هم فوتبال دوستا رو...............خیلی حال می ده............

    ابوی ما می شینه خونه هی فوتبال نگاه می کنه به من هم می گه خودتو محروم کردی از لذت فوتبال بیا تماشا کن...............!!!!

    و من نمی فهمم نگاه کردن به این که 22 نفر که هر کدومشون ماهی چند چند صد هزار دلار یا شاید حتی چند میلیون دلار حقوقشونه رو بشینیم ما نگاه کنیم که می افتن دنبال یه توپ.....................به ما چی می رسه ؟؟؟؟؟؟ به جز این که عمر و وقتمون هدر میره....................؟؟؟

    این نبشته رو با یکی از کلام های گوهر بار حضرت Guy martin به پایان می بریم..................



    در این جا ایشان می فرماینت که :

    من موشکل و دوشواری ایی با فوتبال ندارم...............ولی به نظرم این که دو ساعت از عمرم رو بشینم 22 تا تیریلیاردر رو تماشا کنم که با لباس زیر دارند دنبال یه کیسه پر از هوا می دَووند خیلی برام مفید فایده نیست..............

    ایشان از اسطوره های قدیمی موتور ریس بود...........................



    و از اون سوسولا نبود که فقط بلد باشه بشینه رو موتور مسابقه بده بره کنار تمام صفر تا صد کار های فنی موتور خودش و خودش انجام می داد..................



    رکورد سرعت در درون دیواره مرگ هم با سرعت 125 کیلومتر بر ساعت هم متعلق به ایشان و نیز رکورد جهانی سرعت در سورتمه سواری روی برف هم ( با سورتمه روی یخ فرق فوکوله ) در سرازیری ( یعنی بدون هیچ نیروی کششی خارجی ) هم با سرعت 134 کیلومتر متعلق به این بزرگوار می باشه................

    و نیز به دوچرخه سواری با دوچرخه هایی که 4 تا چرخ داره هم مبادرت می ورزند.............

    به نویسندگی هم علاقه وافری دارند و تا کنون چند کتاب هم به رشته تحریر در اورده اند و کلا از آدم هاییی اند که من خیلی زیاد باهاشون حال می نوماییم...............



    به پایان رسید این منبر منابر همچنان باقیست....................

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •