چندی پیش داشتیم یه جایی رو نگاه می کردیم یه مسئله ای رو در مورد یک خودرو مطالعه می کردیم............که با این خودرو مواجه شدیم..............
دیدیم عععععععععع این که سمنده که ..............استغفر الله اتبوو علیه فولکس واگن بی تربیت نمی تونسته بره خودش یه ماشین طراحی کنه رفته از رو طراحی های بومی ملت نذری خوار و توانمندی های بومی طراحان داخلی میهن ما کپی بر داری کرده................اوف بر شما باد.................
اسمش هم گذاشتن برا خودشون.................Volks Wagen Passat B4
این از خدا بی خبر ها فقط بلد بودن دو تا چراغ مه شکن اضافه کنن الکی بگن مثلا نه ما کپی نکردیم و این طرح خودمون بوده...................
یا نهایتش یه مدل هم استیشن زدن ..............بگن نه مثلا ما تو آلمان از شما ایرانی ها پیشرفته تریم..............
آخه می دونید که اقتصاد ما از اقتصاد آلمان قوی تره........................
تازه این ها خیلی بی شرف اند.................این ها سال های پیش امده بودن این طرح ها رو از ما دزدیده بودن.........................یعنی دقیقا سال 1994 ............ایران خودرو نمی خواسته که این طرح رو سریع رو نمایی کنه گفته بزار یک کم بگذره مردم رو سورپرایز کنیم.......................
ولی این ها همون موقع تا طرح رو کش رفتن و دزدیدن رفتن از روش ساختن...................
حتی به طراحی داخلی هم رحم نکردن و طرح ها و نقشه های اون ها رو هم دزدیدن از مهندسین توان مند و غیور این سرزمین....................
شرمتان باد.......................
خجالت هم نمی کشن.....................
گفتیم بریم ببنیم دیگه چه کشور های از رو دست ما کپی کردن و طرح های مارو بر داشتن به نام خودشون به ثبت رسوندن و به ملت های خودشون دروغ می گن که ما خودمون طراحی کردیم.........................
و جرعت نمی کنن بگن که ما از رو دست ملت غیور و نذری خوار ایران کپی زدیم.............
دیدیم به به.....................
به به............
این ها خیلی پست فطرت اند حتی هی جلو پنجره هم نمی تونن از خودشون طراحی کنن و از رو جلو پنجره های پیکان وانت ما که اون هم برا 40 سال پیش بوده بر داشتن کپی کردن طرح خودشونو................
اوف بر شما باد....................
حتی به دستگیره های درب و دسته های شیشه بالا بر هم رحم نکرده اند و آنها را هم از روی پیکان قدیم ما کپی کرده بودند آن زمان.................
این ماشین هم باز این ها پیش دستی کرده بودند قبل از این که ما طرح را به تولید برسانیم یک دهه قبل برداشته بودند طرح های ما را کپی کرده بودند و باز به ملت های خودشان دروغ گفته بودند که ما این ها را خودمون طراحی کردیم و مهندسین داخلی ما توان مند و برو مند اند و ما باید به نیرو ها و امکانات داخلی اتکا کنیم
جرعت نمی کردند بگویند که ما این ها را از روی ایرانی ها کپی کرده اییم که.............
این ماشین هم مربوط بود به کار خانه Chrysler مدلی به نام Simca 1307
و باز هم گفتیم نگاهی بیاندازیم به طراحی فضای داخلیش..........
فرمون رو شما داشته باش * البته اونهای که تاریخ تولدشون دیگه از اواخر دهه 70 به بعد بوده شاید ندونن که این فرمون رو کجا دیدن چون شاید زیاد اصلا ندیده باشند.......
ولی اون های که از اویل دهه 70 به قبل بوده تاریخ تولدشون می دونن...............کجا دیدنش..........
حالا یه ماشین دیگه هم هست که فضای بیرونیش برا ایرانی جماعت اصلا آشنا نیست و به چشمون در حقیقت اشنا نیست...................به نام Matra Rancho
فقط اون چراغ هایی که برا روشن کردن پلاکش هست رو شاید همون بچه های قدیمی به چشمشون آشنا بیاد که اون رو پش ت رنو 5 های قدیم دیده باشند
ولی با نگاهی به جلو داشبورد و صفحه کیلومتر های این ماشین
و البت دریچه های تهویه
باز هم بچه های قدیمی تر یادشون می اد که این داشبورد و طرح دریچه ها و صفحه کیلومتر ها رو کجا دیدن............
بله تو پیکان های اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 شمسی.............
خجالت هم نمی کشن این انگلیسی های ملعون می رن ماشین هاشون رو از رو ماشین های ما کپی برداری میکنند استغفر الله اتوبو علیه.............
تو این یکی نما که صفحه کیلو متر های این ماشین با دقت و جزئیات بیشتری مشخصه بهتر می شه اونها دید و خود داشبورد هم که خب عرض کردیم
بعد توجه کنید به دست گیره های باز کننده در و البت خود فرمان..........باز
منتهی این ماشین حالا خداییش و الحق ماشین جالب و کار بردی می شد مخصوصا برا چرخ سوار جماعت............
یه ماشین تقریبا دو نفره که پشتش می تونستید چرختون رو بدون این که چرخ هاشو در آرین یا فرمون رو از کرپی باز کنید یا کلا دست به هیچی بزنید راحت جا کنید + کلی وسیله و خرت و پرت دیگه.......
حتی تو سفر ها می شه پشتش خوابید...............
خلاصه اون ماشین اولیه که عرض کردم به نام Simca 1307 بود رو...................
مال شرکت Talbot بود................همون شرکتی که پیکان رو ایران ازشون کپی کر..............
نه نه ببخشید حواسم نبود ...............اون ها ماشین شون رو از رو پیکان ما کپی کرده بودن............
بعد از انحلال و اضمحلال شرکت Talbot در اواخر دهه 1980 و اوایل 1990 میلادی طرح ها و Platform های این شرکت بسیاریش فروخته شد به گروه پژو سیتروئن فرانسه..........
و ابتدا سیتروئن با تکمیل و توسعه و تکامل اون Simca 1307 رسید به ماشینی به نام Citroen BX
که تو دهه , 1990 / 1980 میلادی تولید می شد
و باز در مرحلة بعدی با توسعه و تکامل همون Citroen BX رو اواخر دهه 1990 و اوایل دهه2000 رسیدن به این ........که دیگه نیازی به معرفی نداره...............
یعنی در عرض کمتر از 30 سال از اون Simca 1307 رسیدن به زانتیا.....................
و ما هم هنوز اندر خم یا شاید عن در خم دو تا چراغ و دست گیره دریم...................
می دونی چَرا ؟؟؟؟؟
چون ما می خاییم رو پای خودمون وایسیم.....................آما عامریکا نمی زاره....................
یه ضرب المثلی بین ملت به صورت محاوره ایی است که خدایی مناسب حالو احوال این مسئله هست که می فرماینت :
پراید رسید به زانتیا.................. بدو بیا بدو بیا............
* که البته تو مصراع دومش یه چیز دیگه می گه ............که اونهای که این رو شنیدن خودشون می دونن چی می گه.......ولی ما چون اسلام دست و پامون رو بسته نمی تونیم بنویسیمش این جا دیگه.............
البت برخی از غیور مردان هم وطن هم خودشون به صورت دستی و کارگاهی این تغییرات چراغیزمی و این هارو اعمال می کنند.............
که این طرح هارو هم بابا حد اقل یه نو آوری ایی خلاقیتی کوفتی زهرماری از خودشون ندارند............حتی
همون دو تا چراغ بازی و تغییر شکل چراغ ها رو هم از رو این رو اون ور کپی می کنند
نه عاقا..................اون ها رو می گن یعنی از رو ما بر می دارند کپی می کننن شما بد متوجه شدی منطور بنده رو................ما که اصلا با تکیه بر توانمندی های داخلی و نیروی های بومی و متخصصین مومن و خدای جویی و از این صحبت ها..............
به جان خودم.............
تازه یه طرح دیگه هم زده بودن..........
این رو خود عامریکاییها بر داشتند سریع از رو ما کپی کردن و بعد به اون شرکته هم نامه زده بودند کفته بودن Dodge می خاد حق کپی رایت این چراغ ها رو از شما بخره...........
این ها قبول نکرده بودند گفته بودن صلوات بفرست به روح Henry Ford.................
نمای بغلش هم که این ها تا طراحی کردن و قبل از این که به مرحلة تولید برسه یه 30 سال قبل از این که به تولید برسه تو سال 1990 این ژاپنی های ملعون بی دین از خدا بی خبر برداشتند باز از رو دست مهندسین جوان و مومن ما کپی کردن..........
و تازه باز خوبه................و برو خدا رو شکر کن الان باز چهار تا نرم افزار طراحی هست دو تا لپ تاپ و کامپیوتر هست این طراحا استفاده می کنند در وطنم پاره تنم............باز یه ذره طرح ها نسبت به قدیم تمیز تر در میاد.........
وگرنه قدیم بود که این ها رو باید تحمل می کردی.................
شبیه سرطان لوزالمعده می مونه............
ما ملت نذری خواری هستیم نه ببخشید هستند............من که خودم نیستم که .......خودم و امثال خودم رو چرا قاطی این ملت آشغال پرست حساب کنم ؟
..................نهایت شعور و فهم و در خواست و انتظارشون همون دو تا چراغ و دست گیره است...............
راضیو خوشنود می شن با همون ها..................
قبل از تولید سمند.................می خواستن پیکان رو اینجوریش کنن و همون رو هم چند سال دچار تپانش بشن به ملت ( تپانش مزمن )................باز
دو تا چراغ ها و جلو پنجره و دست گیره ها رو می خواستن عوض کنن..............و.............
پیکان جدید رو فوشار بدن به امت و امت هم که پول رو رو از قبل می ریزند وای میسن تو صف............که جان ننت ایران خوردرو بیا ما رو بگامتازون................کن...........
نمونه های اولیه اش رو هم ساخته بودن تو قسمت تحقیق و توسعه شرکت.............
بعدش دیدن نه دیگه خیلی ضایع عع................
طرح اون فولکس واگنه پاسات که اول منبر نبشتم رو اوردن رو کار.................
و اوایلش قرار بود این جوری باشه................اواخر دهه 1370 و اوایل 80..........
بندگان خدا کارکنان خَدّوم.............و جان بر کف کف برجان اصلا زیر فشار و بار کاری دارند له می شن تا به جهانیان خدمتی کنند...............
از 8 ساعت کار مفید که کلا 4 ساعتشو تو صبحونه و نهار/نماز اند..............
یکی دو ساعت هم که خواب بعد از نهار...............
بعد هم که تو گیرو دار وام و زمین بنیاد مسکن.و....................این ها..............
اگر ................اگر خدایی ناکرده ......................یه 5 دیقه 10 دیقهایی هم اون وسط موند.............حالا اَحیاناً ..............احیاناً شاید یه کاری هم..................کردن...............
* بلا نسبت اونهاییکه تو شرکت ها هستند و بار و فشار کار دیگران هم دوش اونهاست.................................... و آدم اند...................و آدم اند...............و آدم اند و مسئولیت می فهمند.............و سرشون میشه..............
خلاصه تیبا غزال تیز پای ایرانی رو هم ما توی یکی از کشور های ج.ش. آسیایی خودمون دیدیم سال های 2009 -2010 قبل از این که تیبایی باشه تو ایران............
Proton Saga FL
ولی داشتیم دوست غیور مرد عزیز دوچرخه سواری رو که دچار هجران شده بود به بلنوکس و وانت پیکان رو تو همدان باز سازی کرد................
و منتقلش کرد به بلنوکس................
و اونجا پیکان وانتی شد که هامر ها براش لنگ می انداختن.....................
جلو پنجره و لاستیک های دور در و شوشه هاشو رو هم من براش ارسال کردم...................رفت تا اونجا..........................
ما اینجا گیر یه کاسه نمد Rock Shox اییم اون اونجا گیر جلو پنجره پیکان وانت...........................
دیگر ماشین های میلی ما هم که اصلا اصل و نصبشون عامریکایی نبوده اصلا..........
خودروی ملیمون اصلا Ford نبوده که بعدا فروخته شده طرح دست دومش به Mazda و بعد از اون هم دست سوم به Kia و ما هم دست چهارمیم................................
باقی ماشین هامون هم اصلا اصل و ابتدا و بنیادشون اصلا از شرکت های آمریکایی نبوده اصلا....................
نه اقا نفرمایید..................
ما با تکیه بر توانمندی های داخلی و جوانان عنقلابی و کار های جهادی همه رو خودمون ساختیم بابا.........................
اصلا این یکی هم Ford نبوده ها...................
خلاصه که وارطان اغلو...............................
و این عمر ما بود که به بطالت چی شد ؟؟؟؟؟ هرز رفت...........................وقت و زمان و انرژیمون................و دنیا و آخرتمون..................بین این ملت نذری خوار..............
و چه الکی امید بستیم به اصلاح شدن این ها...................
و نمی دونستیم که این ها موجوداتی نیستند که ( عقلانی ) باشند و اگر مسیرشون اشتباهه بفهمند و اصلاح کنند فرمون بدن به مسیرشون.............
این ملت صبر می کن بخورند تو دیوار یا برن ته دره...............و باز میان همون اشتباه رو دوباره که نه..................بینهایت باره تَکرار می کنن...................
از این امت هر چی دور تر و هر چی ارتباط کمتر.........................بهتر......... .......و به صلاح شخصی و مادی و معنوی و دنیوی و اُخروی.... نزدیک تر.....................
پاسخ با نقل قول