سد البرز سدیسش دیرینه.....
کوه هایی به هم فُشُرده و متراکم ........با دامنه های پر شیب و دره های تنگ
بر خلاف زاگرس......که کوههایی اند تُنُکْ با دشت هایی بین رشته های دور از هم........
کلمه البزر کلمه ایست عربی که بادیه نشینان وحشی که اول بار به این سرزمین حَمله کردن دیدن عجب کوههایی خفنیه..................تا حالا ندیده بودن همچین چیزی.............این نام رو گذاشتن روش..............
الف و لام اوش که الف و لام مُعَرفه است..........و بُزر به معنی بزرگ و بلند و خفن...............این ها...................
ولی نام قدیمی و ایرانی این کوه ها ( تیراگ ) بوده........... و این سد به قدری محکم و مستحکم بوده که لشکر بادیه نشیــــــــــــــ............
چیز ببخشید لشگریان حق علیه باطل و نور علیه تاریکی.............و باقی این سُس و اشعار در حمله اولشون نتونستن از این سد رد شن و ملت طبرستان از موهبت آشنا شدن با نور ایمان محروم موندن تا حملات بعدی.........
تو مملکت خراب شده خودمون 8 تا جاده مواصلاتی داریم * برو حال کن ها قدیما می گفتم مملکت سگ دونی الان تنزیل دادم فحشمو به (خراب شده ) .............برو باهاش حال کن......
8 تا جاده مواصلاتی داریم که از این سد طبیعی عبور میکنه و جلگه خزر رو می متصله به فلات مرکزی.............
مرتفع ترینشون جاده هَرازه که که تهران رو به آمل متصل می کنه و قله جاده 2700 متر ارتفاع داره .....
در امام زاده هاشم...............
و کم ارتفاع ترین نشون هم جاده قزوین رشت
و همچنین آستارا به اردبیل است که هر دو بلند ترین نقاطشون 1550 متر بیتشتر نیست...........
بعد از هزار هم مرتفع ترین جاده چالوسه ...................با 2660 متر ارتفاع مترفع ترین نقطه............
توی نمودار پروفایل ارتفاعی مسیر که زیر نقشه است هم که می بینید ارتفاع مرتفعترین نقطه رو زده 2985 ولی بنده عرض کردم 2660 می دونی چَرا ؟؟؟؟؟؟
چون تو نقشه جاهای که تونله مسیر رو از روی سطح زمین یعنی از روی خط الراس کوه عبور می ده ......
موتوَجهی ؟؟؟؟
بدش هم مسیر رضوان شهر ( اسالم ) به خلخاله...................
که سال 75 ازش رد شدیم .....................شبش هم خوابیده بوم تو ماشین توی اَسالِم................تا صبح فقط 5 لیتر و نیم عرق کردیم از شدت رطوبت هوا..........و قیافم شبیه یُبس ها شده بود................
از اونجا هم رفتیم سبلان...................برنامه داشتم سال 76 بریم دماوند که نشد تا 78 ..........که 78 هم رفتیم تا ارتفاع 5600 نیم متر مونده بود به قله...............به خاطر یه ابلهی که برنامه رو بر هم زد بر گرشتیم.................
* اینجا تو ارتفاع 4100 بودیم تو جبهه غربی....
تو این عکس بالا تازه اول جوانیمون بود................و وقتی فکر می کنم که 25 سال پیش هم جوان بودیم.................به این نتیجَت می رسم که الان دیگه خیلی ...........نمی تونم خودمو در زمره جوانان عنقلابی بدونم..............ودیگه داریم وارد جَرگه ریش سفیدان می شیم دیگه.........
بعد جاده فیروزکوهه که تهران رو به شاهی ( قام شهر ) وصل می کنه .........
و من همیشه از این مسیر خواطر بدی داشتم.................از ترکیدن رینگ اتول بگرفته..........
بر اثر افتادن ماشین تو یکی از چاله های جاده .................و تا بیایم چرخ رو تعویض کنیم فلاشر زده بودیم شب...................سر پیچ......................بارون سیل آسا................
بعد دیگه روشن نمی شد ماشین و بچه ها رفته بودم هل بدن...................و من هر لحظه منتظر بودم یه کامیونی چیزی بیاد بزنه.........بچه ها بیان از طریق صندوق عقب............وارد صندلی های پشتی بشن............
یه سال هم که امام جمعه زیر اب زیرابمونو زد .....گفت چرا دو تا خانم تو گروهتونه ؟؟؟؟
باید بر گردین.............کوه ها ناراحت می شن شما با نا محرم ها رکاب می زنید ..................من نماینده کوه ها ام........................
وجهه تسمیه اش بی مسما نیست.................اون شهر...................
بعد از اون جاده هم جاده شاهرود به آزاد شهره که سال 81 با پیکان ازش عبوریدیم................
* اسم آزاد شهر هم قدیم بوده ( شاهپسند ) ولی چون بعضی ها با خیلی کلمات مشکل دارند...............بالاخره باید همه چی رو به میل و سلیقه خودشون تغییر بدن دیگه..
و این جاده رو هم تا به حال نرفتم ببینم نمنه دی ؟؟
پاسخ با نقل قول