نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: مسابقات قدیم

  1. #1
    صاحب سایت
    تاریخ عضویت
    2011-5-05
    نوشته ها
    2,569

    مسابقات قدیم

    خدا رو شصت و نود و بیست مرتبه شکر ما مراجلل بیرون کشیدگی از فدراسیون و مسابقات و این ها رو .......................به صورت مرحله به اجرا در اوردیم..................



    البته زمان ما زمان اقا عصفوری بود که قبلا زیاد در موردش صحبتیدیم..............


    یک هفته قبل از مسابقه خواب گاه مفتی......................



    صبحونه



    نهار شام به خرج تیم.....................



    رفت وآمد به خرج تیم...................


    روزی دو بار هزینه وانت نیسان تا مسیر برا تمرین به خرج تیم..................




    تازه روز مسابقه دیگه سنگ توم می زاشتن با شرکت واحد هماهنگ می کردن...............



    تازه چی...........تو خواب گاه هر غلطی تو خونه خودمون نمکرده بودیم و هر عقده ایی که داشتیم خالی می کردیم ...............................

    امایع تییوبلس ...........ستعمال می نومودیم......................



    خشتک می دریدیم...............




    وسط اتاق تعمیر گاه وا می کردیم....................




    با نردبوم تخت دو طبقه افراد رو در بند می نومدیم و با اسپری اوشان را تهدید می نومودیم..............



    از دیوار راست بالا می رفتیم....................




    خشتک مردم رو می کشیدیم سرشون.................

    ** اون بنده خدایی هم که تو عکس ذیل اون بالا خوابه کلا ما دعوا می کردیم همدیگرو پاره می کردیم خواب گاه رو منفجر می کردیم پتو ها رو آتیش می زدیم.................

    این بنده خدا خواب بود...................


    ای کاش یه ذره از ارامش و سِگانَت خواب اوشان رو ما داشتیم.................



    فقط به عنوان انتقادات و پینهادات باید بگیم که اون زمان قاشق هاشون شبیه آچار گیو بود...........................




    ** البته کرم ها و آتش هایی که در خواب گاه ها می سوزانیدیم همه و همه از شخصی به نام / حضرت گایمَن / ....................بلند می شد........................



    که کلا وظیفه ذاتی و هدف اصلیشون از وجود همونه رو رو لقبشون هست.....................





    //////////////////////////////////////////////////////////////



    ولی دیگه گذشت اون زمون.............................

    الان تقریبا می تونیم بگیم.........................مسابقات و بحث چرخ سورای حرفه ایی.........................در تمام جوانبش از مدیریت و مسائل اداری فدراسیون گرفته.....................تا خود بحث بر گزاری و مسابقه کلا = حاشیه..........................

  2. #2
    صاحب سایت
    تاریخ عضویت
    2011-5-05
    نوشته ها
    2,569

    سال های دور

    داشتیم تنی چند عکس های قدیم الایام و قدم نول ایام ..............و قدیم فاز ایام رو می نگاهیدیم.................

    به عکس های اولین سال دانهیزیمم بر خورد کردم..............

    و دیدم که...................یا عبد ا...بن ورقظیِ بَرمَطی........................

    البته اخرین سالی که کراس کنترلی از راه دور سوار می شدیم..................و اخرین موسابِقتْ کراس تو جواهرده رامسر....................

    از بس و گل و لای و گل و شل بود چسب های کفشهامون باز می شد با چسب کارتن می بستیم روی کفش ها رو.............



    بعد از اون مسابقه کلا چرخ نابود شد..........................
    تمام دوشاخ..................ترمز ها سیم و ها و روکش ها ..........گل خالص....................تازه بعد از این که خشک شده بود .......شده بود آثار باستانی ..............
    توپی ها رو نگو.................باطلاق......گاوخ نی.................شده بود توش.....
    تو پوسته دوشاخ شده بود مرداب انزلی...........



    بیل زنی ها و مسیر سازی های پشت ترمینال اراک........................



    سال تولد Kona در ایران..........سال 1385.........................18 سال پیش.........................!!!!!!



    که این چرخ 9 ماه طول کشید تا تکمیل شه................یعنی ما رو بار دار کرد تا تکمیل شه.............

    یه روز تنه می امد چند ماه بعد دوشاخ می امد چند هفته بعد.......ویل ست ها می امد.....................به اون فروشنده اش می گفتیم اقا چی شد...............نمودی تو ما رو.........................

    تجاوز کردی به ما تو...............با این چرخ آوردنت.................



    یه روز می گفت تایتانیک چپ کرده یه روز می گفت کشتی حامل بار ها پنچر شده..................یه روز می گفت دریا مواج بوده ترمز ها افتاده ته عوقیانوس اطلس..................اصلا یه وضعی............

    من رفته بودم چرخ عقب و این هارو از یی قرض گرفته بودم که چرخ فقط سر پا شه بتونم سوارش شم از ذوق و شوق داشتم دچار اِعوِجاج می شدم..................................

    بعد چرخ عقبه 24 بود................



    و اولین جایی که باهاش رفتیم......مسابقَتْ دانهیل شویطان کوه لاهیجان بود...............



    بعد که تکمیل شد چرخ و ما راحت شدیم اولین جایی که رفتیم برا تست گرم گرفتن ازش باراجین قزوین بود................بَلَم جان آهان بابایا..................



    و نمی دونم چرا اینقدر قیافم ریلکس بود رو هوا و تو شرایط بغرنج.................



    خبر نداشتم اون دوشاخ قراره دهن منو آسفالت کنه.....................

    اون کوله پشتی رو هم از سال 74 داشتمش.................تا 88 دیگه خسته شدم ازش...................و سال 83 توش هم یه شونه تخم مرغ شکسته بود....... وقتی مسیر اسکی دیزین رو با چرخ می امدیم پایین باهاش.......و حس می کردم پشتم خیس شده..........و فکر می کردم عرق کردم............. و بوی مُردار می داد................ولی من ازش دل نمی کندم..................


    و سفر بعدی باهاش رفتیم.......گَهَر.....................



    با دانهیل کی میره پنبه کار آخه ؟؟؟؟



    بعدش می رفتیم پیش پیر مرد مسیر ساز.......................که از سنگر سازان بی سنگر .....سالهای دفاع مقدسینا بود...............و اونهم با چه ابزار هاییی..........



    شاقول و شلنگ تراز و .... همه این ها می امد..................برا کی مسیر می ساخت؟؟؟؟


    خودش که بنده خدا توانشو نداشت که بره بپره که...............

    می ساخت فقط به عشق ما....................



    که ما بریم خال آسمون اون لذت می برد....................خودش هم بچه نداشت..........عشقش و دل خوشیش بچه های دوچرخه سوار بودن که می امدن مسیر هاشو استفاده می کردن و شاد شنگولیزمی می شدن ...........تو مسیر هاش.......

    * اگر الان زنده است که شاد باشه هر کجا هست اگر به رحمت ایزدی رفته هم ...........دعا می کنیم براش اون دنیا با دانهیل از رو صراط تک چرخ زنان رد شه...............



    اون کفش ها رو.....که مال کارخونه رنگین کمان تبریز بود از سال 76 داشتم تا .....................87..............سگ مصب کوه................دوچرخه................ ....دانهیل......... مدرسه دانشگوه..............مگه خراب مگه می شد اون سگ جون خر پوست..................اخر سر حوصلم سر رفت ازشون انداختمشون دور.........

    مسابقه بعدی صُفّه...............بود................... .تو نیصفی جَهون................



    که از دو هفته قبل رفته بودیم خونه یکی ز بر بچز اونجا تمرین می کردیم



    و بالا پایین می کردیم دو هفته اون کوه ها رو............



    و خاک می خوردیم و خاک می خوردیم و خاک می خوردیم...............



    و با اون دوشاخ شخمی اعصاب خورد کن ..................رو مغز و اعصاب که بعدا داستان فنیش رو می نبیسم.................جاهایی رو می امدیم پایین که الان نگاه هم نمی تونم بکنم بهشون.......



    و بعدا که دوشاخ رو عوض کردم.........................تبدیلش کردم به Marzocchi 66 RC2X شاه کار ................ دوشاخ های دو عالم...................

    دیگه باهاش هر کاری می کردیم دیگه................... و چونان فوشار هایی بهش می آوردیم که ......................عرب نی انداخت........................




    اون کاپشن آبیه رو هم باز....... از سال 77 داشتمش تا اهمین الان هم هنوز می پوشمش......................مگه خراب می شه ؟؟؟؟ North Face اصل قدیم................خدا بده برکت......و خدا رو اُشکُر لی.................و لِوالِدَینِ......... واز این چیز های که یکی 20 -25 ساله دارمشون زیاد دارم تو ابزار ها و وسایل و همه چی..
    * اگه همه مثل ما بودن الان کل اقتصاد جهان به گل نشسته بود ...............

    رفتار شاگولانه..................از نشانه های تکامل عقل است.................
    ویرایش توسط SABER_MTB : 9th April 2024 در ساعت

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •